چه طور عزت نفس داشته باشیم؟ با این 3روش انسانهای خوشحال تری باشیم.


 

عزت نفس چیست؟

به زبان خیلی ساده یعنی پذیرش تمام و کمال خودمان!!

عزت نفس یعنی با همه ي جنبه هاي مثبت و البته منفي که داریم این را قبول کنیم که چه کسی هستیم. و بعد طبق گفته ی یونگ از درون ویژگی های منفی نیز نیرویی سازنده برای تحرک پیدا کنیم.

با تمام بدي هايي كه در حق بقيه كرديم و مهربوني هايي كه از خودمون خيلي راضي بوديم و الانم كه فكر ميكنيم لبخند ميزنيم بدانیم کیستیم.

عزت نفس گام به گام هست و نه یکدفعه ای. يعني چي؟

يعني اينكه به تدريج  مسئولیت افکار و اعمال خودمان را قبول می كنيم.

حالا سوال پیش می اید که به چه چیزی میرسیم؟ با به دست اوردن عزت نفس و پذیرش خودمان ولو سخت ولو دردناک قرار است چه عایدمان بشود؟

با پذیرش و مسئولیت میتوانیم مشکلات را حل کنیم. به طور مثال اگه بدانیم برای صحبت در جمع مشکل داریم از طرف دیگر این چالش را انقدر بزرگ نکنیم که شبیه به یک دیو دو سر شود باعث رسیدن به پذیرش خواهد شد. با قبول ان کمبود میتوانیم بینش این را داشته باشیم که ممکن هست بهتر هم شود چرا که نه؟!

پس با تمرین ها و تکنیک ها نقاط ضعف وجودی مان را به نقطه ی قوت تبدیل میکنیم و کم کم به کسی که مشکلی در صحبت در جمع ندارد تبدیل میشویم.

فایده ی دیگر به دست اورد عزت نفس این است که، باعث ایجاد توانمدی میشود! باور به توانایی خود، خودش باعث ایجاد و تقویت ان توانمندی و توانمندی های همسو با ان میشه. اگر به طور مثال ما دانیم حقیقتا مدیر و راهنمای خوبی هستیم به سادگی شغا همسو با ارزش ها و قابلیت هایمان پیدا میکنیم. دیگر احساس به درد نخور بودن و کلافگی شغلی نخواهیم داشت. سرحال تر از خانه برمیگردیم و پیشرفت هم میکنیم.

 

چند سوال که برای اینکه ببینیم عزت نفس داریم یا نه:

_ آیا لیاقت خوشحالی تمام و کمال غیر مشروط دارم؟

_ آیا لیاقت رسیدن به خوشحالی را دارم؟

_ لیاقت رسیدن به هدف هایم را دارم؟

_ داشتن هدف ها حق مسلم من هست و آن را به بهترین نحو انجام میدم؟

به این پرسش ها دقت کنید لطفا. همان طور که در بند اغازین هم راجع به تعریف عزت نفس گفته شد، یعنی پذیرش تمام و کمال خودمان پس با باور به داشتن توانایی ها وجودمان میتوانیم برای رسیدن به اهداف و عدم سردرگمی هم برنامه ریزی داشته باشیم.

نکته بعدی این هستش که  بسیاری از ما اعتماد به نفس را میشناسیم که یعنی: توانایی انجام یک کار به بهترین شکل ممکن، اما برای داشتن اعتماد به نفس نیاز به عزت نفس است!

اینطور که درون نگری ( با عزت نفس موجب میشود) ما را با درون خودمان با تمام ابعاد و لایه های پنهان و اشکارمون اشنا میکند. واقعیت درون را میبینم و نقاط ضعف را میپذیریم تا بعد از ان بتوانیم به نقطه ی قوت تمام عیار تبدیلش کنیم.

 

“اعتماد به نفس چیست؟”

اعتماد به نفس یعنی در یک مورد خاص به خود اعتماد داشته باشیم. مثلا یک روانشناس خوب هستم. یک گوینده خبره هستم. یک مادر فوق العاده هستم.

سری مهارت های محدود که هر کس میتواند توانایی مهارت یافته و متمایز در ان را داشته باشد.

اعتماد به نفس روی یک موضوع خاص هست و همینطور یک نوع نگرش هست که شاید بقیه با ان موافق نباشند. گاهی تنها نگرش خود ما هست البته این بیشتر هنگامی رخ میدهد که با عزت نفس همراه نباشد یعنی اعتماد به نفس در مسئله ای بدون هیچ اسناد محکمی به وجود امده باشد.

چون همونطور که گفته شد این عزت نفس هست که کاستی ها و قوت حقیقی را نشان میدهد.

اعتماد به نفس حقیقی برخواسته بر این حقیقت است که اگر بخواهیم کاری را بکنم تمام تلاشمان را میکنیم. فارغ از اینکه شاید نشه شاید نتونم موانع بر سر راه چیه و…

اعتماد به نفس یکی از انواع خود باوری ست. اعتماد به نفس عزم و اراده صرفا وابسته به نتیجه است.

“مثلا یک نفر اگر علاقه ای  به نقاشی نداشته باشد پیش پیکاسو هم میرفت نقاش نمیشد زیرا که در هنگام نبود انگیزشی برای هل دادن،  تلاش و عزم واقعی هم وجود نخواهد داشت.”

 

“چه جوری اعتماد به نفس را تقویت کنیم؟ “

1: اعتماد به نفس مانند یک درخت است که به یک خاک خوب نیاز دارد. ان خاک همان عزت نفس است.

2: درون نگری بکنیم!  نشانه های ضعف و قدرت را بشناسیم و با تمرین و حتی رفتن پیش یک روانشناس نقاط ضعف را درست کنیم.( همان بخش عزت نفس که روی شناخت توجه میکند.)

3: اهداف کوچک انتخاب کنیم و ابتدا به انان برسیم. طبق یافته ها هنگامی که شما از هدف های کوچیک شروع کنید هورمون پاداش و شادی در شما فعال خواهد شد و همین محرکی برای اهداف بالاتر هست.

4: مثبت اندیشی داشته باشیم. مدام نشخوار کردن به قول فروید تنها باعث فروپاشی میشود. مکانیسم های دفاعی مانند جوانب خطر را در نظر گرفتن بد نیست اما هنگامی که به نشخوار فکر تبدیل شود یعنی بدون هیچ تلاش و از جامون بلند نشدن فقط به بدترین اتفاقات و احتمالات فکر کنیم هیچ سودی ندارد و مرضی بیش نیست.

5: خودمان باشیم. همانطور که میبینید باز هم این برمیگردد به شناخت از خویش. همان طور که دبی فورد هم میگوید “حتی شناخت تاریک ترین ابعاد ناهشیار میتواند وسیله رشد و ترقی باشد.”

.

اولین قدم برای اعتماد به نفس وخود باوری: صداقت با خود است.

یعنی نقاط ضعف و قدرت خودمون را بشناسیم. یک هدف نگذاریم که با توانایی من سازگار نباشد. در این صورت مدام به دیوار برخورد میکنیم و  ناامید میشیم.

حال اگر با خود به طور منصفانه به یک بحث و مناظره دوستانه بنشینیم ناامید نمیشویم، نقاط ضعف و قدرت را میشناسیم بر اساس ان هدف گزاری میکنیم؛ می اندیشیم و تجربه میکنیم.

هرچند  در این بین  باید گفت که “ازرویاها فاصله گرفت!!”

گاهی لازم است برای ارزو هایمان تلاش کرد و شهامت داشت. هر چند احتمال نرسیدن هم وجود دارد و ناامید نباید بشویم. چرا که یک دنیای رئال داریم و یک دنیای رویایی و در این بین جامه ی واقعیت پوشیدن به این دنیای فانتزی یک احتمالی است.

اعتماد به نفس به معنای نترسیدن نیست. نویسنده ی سری کتاب های هری پاتر، خانم جی کی رولینگ، مدتها ناشری نبود که حتی داستان های فوق العاده ش را بخواند! اما شخص با اعتماد به نفس با اینکه هم نگران میشود  هم ناامیدی و افکار ترسناک بهش حمله میکند ولی ترس از شکست ندارد. شهامت رسیدن به رویا را دارد که موجع به تلاش کردن میشود.

 

“مرز باریکی بین عزت نفس و غرور وجود داره. “

عزت نفس، باور کردن خود هست با همه ی نقاط ضعف و قوت اما غرور یعنی اثبات به بقیه که من از شماها بهتر هستم! منو نگاه کنید که چه قدر فوق العاده م! باید برای من از جاتون بلند بشید و من میتونیم از بالا به شما نگاه کنم!

بسیاری از روانشناسان و روانکاوان معتقدند غرور وسیله ای است برای پوشاندن اعتماد به نفس پایین!

به این مثال کتاب هیلگارد توجه کنید: اگر شما مهربان نیستید یک گوینده ی دیوانه ای از وجودتون اصرار میورزد که مهربان هستید! که باید این مهربانی را از دهن دیگران بشنوید و یا اینکه به انان ثابت کنید که مهربان هستید. پس یک سری کارهایی انجام میدهید تا این را ثابت کنید. مثلا در بین جمع زیادی از دوستان و همکارانتان  مبلغ هنگفتی پول به خیریه میدهید!”

 

” منتقد درونی افسار گریخته”

هر کس در درون خودش یک منتقد دارد که شبانه روز دز حال حرف زدن است. کاری که میخواهد بکند این است که از قشنگ ترین و ظریف ترین روش های ممکن ما را تخریب کند. 🙁

و حالا این عزت نفس و اگاهی درونی اگر به وجود امده باشد و متبلور شده باشد در نهایت منتقد درونی را ساکت میکند!! 🙂

منتقد درونی خیلی وقتها جلوی حرکت ما را میگیرد. ما را از رویاها و اهداف دور میکند در نتیجه تنها با دیدن واقعی توانایی هایمان  میتوانیم ان صدا را ساکت کنیم، بلند شیم و کاری که باید را انجام بدهیم!!

.

یکی دیگر از ابعاد عزت نفس کمک گرفتن است.

اگر به سادگی از کسی تقاضای کمک میکنیم نشانه ی هوش و دوست داشتن خود است و اینکه نمیخواهید همه ی فشار ها را خودتان به تنهایی تحمل کنید.

 

چگونه اعتماد به نفس داشته باشیم؟

( اعتماد به نفس رفتاری): از شروع تا فرجام یک کار تمام تلاش خودمان را بکنیم. از دیگران در صورت لزوم بدون قید و شرط کمک بگیریم. به تواناییهامون ولو وقتی که با موانع روبه رو میشود اعتماد بکنیم. به دیگران اعتماد به نفس بدهیم، کسی که خودش دارای یه رفتار خوب و محترمانه است میتواند ان را به بقیه هم بسط بدهد!

( اعتماد به نفس احساسی) : احساسات خود را بشناسیم. هیجان های مثبت و منفی که در ذهنمان است را بشناسیم. بدانیم حتی هیجان های منفی هم کارکرد مثبت دارند مثلا ناراحتی به شما میگوید” از وضعیت حال راضی نیستی یا تغییرش بده یا بپذیرش.”

با احساسات خود ارتباط برقرار کنیم. در هر لحظه بتوانیم بگویم چه حسی داریم. این عمل باعث میشود اولا با حس ها و تقاضا های درونمون اشتی کنیم و ثانیا در مواقع الزام از خواسته ها، ارزش ها و خط قرمز هایمان بگوییم تا بتوانیم یک ارتباط درست و سازنده داشته باشیم.

یکی دیگر از راه ها این است که، اعتماد داشته باشیم به اینکه احساسی را که فهمیدیم بیان کنیم. و ایمان داشته باشیم توانایی برقراری ارتباط دوستانه و بامعنی با سایر انسان ها را داریم. مثلا چون ما با احساس غم خودمان اشتی هستیم و فهمیدیمش، پس کسی که غمگین باشد را هم میفهمیم و ارتباط خوبی میتوانیم برقرار کنیم.

 

در اخر چند جمله ی قشنگ به خودمان بگیم؟! ?

“من از اینکه فرد منحصر به فردی هستم خوشحالم.

من خودم رو بدون مقایسه کردن با دیگران دوست دارم.

من خودم رو یک انسان ارزشمند میدانم.

من از توانمندی ها و نقاط قویتم اگاهم و به انان احترام میگذارم.

نقاط ضعف خودم را میشناسم و در جهت رفع یا پذیرش انها در تلاشم.

من از چالش های جدید لذت میبرم و هرگاه مسائل مطابق میل پیش نرفت انها را چالش جدید در نظر میگیرم.

من شایستگی زندگی خوب را دارم و در جهتش تلاش میکنم.

من خودم را دوست دارم چون میدانم من چیزی بیش از نقاط ضعف هستم.

من بدون اینکه ارزش خودم را به عنوان یک انسان زیر سوال ببرم میتوانم از رفتار خود انتقاد کنم.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *