کار مناسب هر شخصیت بر اساس MBTI


کار مناسب هر شخصیت چطور تعیین می‌شود؟

آیا تا به حال تصمیم مهمی در زندگی خود گرفته اید که بعداً از آن پشیمان شوید زیرا جزئیات خاصی را نادیده گرفته اید یا پیامدهای آینده را به وضوح نمی بینید؟

هنگامی که تصمیم می گیریم، تمایل داریم به عملکردهای مورد علاقه خود برای پردازش اطلاعات و تصمیم گیری در مورد اینکه با آن چه کار کنیم، تکیه کنیم.
همیشه دیدیم افراد، متفاوت با یکدیگر تصمیم میگیرند. برخی زمان زیادی صرف مطالعه میکنند و برخی ها یکدفعه یک کار را انجام میدهند. افرادی برای تصمیم گرفتن ترس بیشتر و افراد دیگر شجاعانه در کار ریسک میکنند.

MBTI ابزاری است که برای درک ترجیحات دیگران و خود، برای برقراری ارتباط استفاده میکنیم.

همچنین میتوان با بررسی دقیق تر به اطمینان رسید که هنگام تصمیم گیری آیا شخصیت ما تمام جنبه ها را در نظر میگیرد اگر نه چه جاهایی باید بیشتر احتیاط کنیم.

اما قبل از پرداختن به انواع تیپ شخصیتی ام بی تی آی و تصمیم گیری هایشان ببینیم اصلا سیستم تصمیم گیری ما چیست و چگونه عمل میکند.

 

سیستم تصمیم گیری

فیزیولوژیست ها فرآیند تصمیم گیری را: ارتباط بین قشر جلوی مغز (حافظه کاری) و هیپوکامپ (حافظه بلند مدت) میدانند.
از این جمله ی کوتاه به خوبی میتوان به دو عنصر اساسی برای تصمیم گیری هایمان برسیم که همه ی اجزای آن در ضمیر خودآگاه ما نیست: 1.حافظه کاری 2.حافظه بلند مدت

حافظه کاری، مثل میز کار ماست. تمام وسایل دم دستی که همان لحظه برای کارمان نیاز داریم را روی میز گذاشته ایم.
شاید لپتاپ یا دفتر و کتاب خاصی را. همه ی اینها بعد از چند ساعت تمام شدن کارمان در طبقات مناسب خودشان برخواهند گشت دقیقا مثل حافظه کاری!
اطلاعاتی که کوتاه مدت برای رفع کار میخواهیم و سریعا به دسترس ما خواهند رسید.

مثلا ما نیاز داریم راجع به پیشرفت یکی از دانش آموزهایمان با والدینش صحبت کنیم. راه هایی که دیشب در اینترنت خواندیم، شخصیتی که صبح همان روز از دانش آموز دیدیم سریعا به ذهن ما می آید.

همین طور حافظه بلند مدت در نتیجه ی تمام تجربیات و آگاهی ها و بصیرت های ما از یک فرد یا اتفاق است. خیلی اوقات این بصیرت و بینش حالت حدس به خود میگیرد که اگر پشتوانه ی قوی داشته باشد میتواند به دلیل شجاعت و نوآوری که در آن است مورد قبول واقع  شود.

پس دیدیم همین تصمیم گیری که ما هر روزه چندین بار انجام میدیم، از انتخاب مسیر برای رفتن به سر کار تا طرز برخورد با کودک و همسرمان تا راهبرد های بهتر برای شرکتمان همگی به آگاهی، بینش و بصیرتی که از تجربه و احساسات حاصل میشود، نیاز دارد.

هر حرف MBTI به چه معناست؟

نکته ی شایان ذکر برای هر ویژگی انسانی از جمله درونگرایی_برون گرایی، مثبت اندیشی_منفی اندیشی و… این است که در یک طیف وجود دارند و اینطور نیست که دو نقطه ی دور از هم باشند.

ما هم وقتی راجع به برونگرا ها صحبت میکنیم منظور ترجیحات بیشتر به آن جنبه هاست و نه تماما و در هر شرایطی!

برای رسیدن به درک درستی از شیوه های تصمیم گیری ابتدا لازم است بدانیم هر کدام از حروف که بعد از این آزمون متوجه ش شدیم، به چه معناست.

4 حروف MBTI ترجیحات شخصیتی شما را در چهار بُعد نشان می دهد:

E/I: جایی که توجه خود را متمرکز می کنید.

یعنی دوست دارید بیشتر در جمع مورد قبول باشید و موفقیت هایتان باعث سر زبان مردن افتادن اسم شما باشد یا تمایلی به توجه زیاد یا حتی کم از بیرون ندارید چرا که این باعث بهتر شدن حالتان نمیشود. البته منظور همیشه از برونگرا بودن این تایپ مورد قبول بودن صد یا هزار نفر نیست بلکه گفتن احساسات و تمایلات به چهار، پنج نفری که لازم است و کنار شما هستند.
در دسته ی افراد برون گرا، خیلی وقت ها تراپیست ها درمان هایی مبتنی بر توجه دوباره به دایره دوستان، روابط خانوادگی و پارتنر دارند چرا که برونگرا ها که قسمت E آنها بولد تر است واضحا از دنیای اطراف و آدمهایی که هر روز با آنها سر و کار دارند انرژی دریافت میکنند.
این انرژی چه بسا اگر آنقدر منفی باشد، افراد برونگرا نسبت به کسانی که تمرکز روی درون دارند آسیب بیشتری وارد خواهد کرد.

درمورد درونگرایی، آنها نیاز و تمایلی به گفتن همیشگی نیاز ها و خواسته ها یا اصلا حرف هایشان ندارند.
کم پیش می آیند خودشان سر صحبت را باز کنند و یا اگر اتفاق بیوفتد حرف های عمیق تر از آنها کمتر میشنویم چون یک حریم واضح دارند که افکار درون ذهن جای امن تری هست.
برون گرایی (E) درون گرایی (I)

S/N: روشی که اطلاعات را دریافت می کنید.

 

کسی که در حس کردن قوی است در زمان حال زندگی می کند و از حقایق لذت می برد. اهمیت زندگی را روی لذت بردن از آن و دور کردن افرادی که باعث بد شدن حالشان میدانند، میفهمند.

در حالی که شهودی بودن به این معنی است که سعی میکنند معنای عمیق‌تری را در چیزها پیدا کنید. صرفا با خوشحالی های سطحی و آرامش های کوتاه مدت زیاد دمخور نمیشوند و اصلا لذت نمیبرند. راجع به اینده زیاد حرف میزنند.
حس (S) یا شهود (N)

T/F: نحوه تصمیم گیری.

 

احتمالا این فاکتور اصلی ترین دلیل خروجی تصمیمات ما در زندگی هست. هرچه انسان های عمیق و یا درونگرایی باشید یا برعکس به شدت به بیرون از خودتان پاسخ های شرطی و زیادی بدهید یا طبق مستندات صحبت کنید، باز هم اگر بخواهید یک تصمیم بگیرید به این بستگی دارد که استدلال و صغری کبری میچینید یا با احساساتتان از یک تصمیم جلو میروید.

در این مشخصه افراد تمایل دارند برای بیرون کشیدن خود از منجلاب یک چالش یا مشکل از تفکرات، چیدن منطق، برخورد صریحانه و صادقانه و یا برعکس، احساسات، برخورد با ارزش ها و تمایلات که همیشه هم تنها مختص خودشان نیست، تصمیماتی بگیرند.

تفکر (T) احساس (F)

J/P: نحوه برخورد شما با جهان.

وقتی دوستتان گریان از خیانت پارتنرش پیش شما می آید یا آشنایی که قبلا بهش گفته بودید شرکت تازه تاسیسش به دلایل متفاوت خوب پیش نخواهد رفت و حالا با خطر برشکستگی نزد شما آمده چه طور با او برخورد میکنید؟ اولین فکری که راجع به این اتفاقات به نظرتان می آید چیست؟

“حالا وقت اینه که بهش راجع به راه حل های احتمالی بعدی بگم. یا بزارم گریه کنه و امشب پیتزا سفارش بدم؟”

طرز برخورد بیرونی هر شخص راجع به اتفاقاتی که برای خودش یا اطرافیانش در دنیا یا حتی جامعه ی کوچک اطرافش میوفتد که آن را با تجزیه و تحلیل یا فهمیدن و آگاهی برداشت میکند.
و نسبت به آن چه راه حل هایی دارد، آخرین مولفه ی حروف MBTI را تشکیل میدهد.

قضاوت (J) درک (P)

 

طبق شخصیت شناسی  MBTI ما چطور تصمیم میگیریم؟

E/I: برمیگردیم به اولین حروف MBTI افرادی که نسبتا تمایل به برونگرایی یا درونگرایی دارند.

آنها موقع تصمیم گیری چه افکاری دارند؟

افراد درونگرا به طور کلی تمایل دارند مشکل از بیرون حل شود. جوری که نمود بیرونی برای آنها مهم است.
مثلا اگر رئیس شما از این تایپ باشد احتمالا به خروجی و سود هر بخش از شرکت اهمیت خواهد داد.

برعکس آنها، افراد درونگرا که تجزیه و تحلیل های درونی آنها را ابتدا مطمئن میکند.
دنبال سر و صدا و خوب کردن حال همه نیستند بلکه به این اهمیت میدهند که افراد، کم اما حقیقتا سودی ببرند.

S/N: افراد حسی (S) همچنان عملگراهایی هستند که به موثر بودن توجه میکنند.
هنگام تصمیم گیری به سریع بودن نتایج فکر میکنند پس هنگامی که نمیدانید در زمان کم بهترین تصمیم چه میتواند باشد افراد حسی با سطح بالاتر S میتوانند قطعا به شما کمک کنند.

از طرف دیگر آنهایی که عمیق (N) هستند از تمام زوایا به مشکلات نگاه میکنند.
علاقه ای به تصمیم گیری سریع ندارند و بیشتر میخواهند حتی تاریخچه ی بقیه ی افراد که دست به کاری مشابه زدند را هم در بیاورند.

از افراد با سطح بالاتر شهود و بینش (N) نمیتوان تصمیمات سریع و خوب را انتظار داشت اما وقتی میخواهیم به همه ی افراد متاثر در یک تصمیم گیری اهمیت و توجه شود آنها گزینه های خوبی به نظر میرسند.

T/F:  تیپ های شخصیت متفکر (T) ترجیح می دهند از حقایق، داده ها و عینیت برای تصمیم گیری استفاده کنند، پس حقیقتی متفاوت و با مزایا در اختیار شما میگذارند.
افراد با تصمیمات منطقی که از تفکرات شان می آید شاید خیلی به اینده فکر نکنند اما میتوانند با ریسک بالا شما را به اوج برسانند چرا که نوآوری در آنهاست.

تیپ های شخصیتی احساسی (F) ترجیح می دهند از عوامل عاطفی مانند تأثیر عاطفی بر خود یا دیگران برای تصمیم گیری استفاده کنند.
انها میتوانند نظرات متفاوت افراد در یک دستگاه تصمیم گیری را با هم مشارکت بدهند.
شما میتوانید با داشتن افرادی با حس بالای تصمیم گیری نیازهای شخصیت های متفاوت را درک کنید و براساس آن از موثر بودن تصمیم گیری تان مطمئن شوید.
افراد با F بالا توانایی احساسات غیر قابل مشاهده اما عمیق دارند و احساسات را معتبر میدانند.

J/P:  ترجیح می دهید که چگونه با دنیای بیرون تعامل می کنید. چیزی در مورد آنچه درون شماست نمی گوید.

این فاکتور نحوه تعامل بیرونی شما و اینکه دیگران شما را چگونه درک می کنید صحبت میکند.

“خیلی برای احساسات احترام قائل نمیشوید و مدام عالم و آدم را قضاوت میکنید.” اگر این جمله یا شبیه این را شنیده اید احتمالا J یا ابعاد قضاوتی شما قوی تر است.

یا اگر زیاد از بقیه شنیده اید: خیلی خوب ما رو درک میکنی. دقیقا میفهمی چی میگم و… P یا درک شما از بیرونتان قوی است.

افراد قضاوتی در کار و شغلشان احتمالا قویا این تایید را دارند. مثلا پلیس ها، قضات یا معلم ها J بالاتر و افراد با درک بالا مثل مددکار ها P بالاتری دارند.

افراد قضاوتی عمیقا منطقی و عینی نظر میدهند.
آنها همیشه چیزی برای گفتن و نظری دارند( فارق از درونگرایی یا بیرون گرایی).
افراد برون گرا آنرا به همه میخواهند بگویند تا نجاتشان دهند! و درونگرا ها قطعا کسی یا چیزی را دارند تا درمورد نظراتشان بشوند.

افراد قضاوتی از آنجایی که تمایلی به اشتباه بودن قضاوت هایشان ندارند پس موانع احتمالی، تصویر بزرگ و آینده نگری را در خود دارند.
هرچند افراد با درک بالا میتوانند نیاز های درست و دقیقی از جامعه، برند و گروه ها پیدا کنند.

 

 

 

 

1 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *