لوگوتراپی و تکنیک قصد متضاد چیست؟


موضوعات در این مقاله

نگاهی به لوگوتراپی

یک ترس حقیقی مانند ترس از مردن را نمیتوان با یک تفسیر سایکودینامیک آرام بخش کرد و از طرف دیگر ترس های عصبی مانند ترس از مکان های شلوغ را نمیتوان با درک فلسفی معالجه کرد.

اما در لوگوتراپی روش های به خصوصی برای رو به رو شدن با این نوع اختلالات وجود دارد.

برای درک و فهم و شناخت بهتر این روش، و آنچه که در روند روش لوگوتراپی در جریان است، موردی را انتخاب می کنیم که در بسیاری از نوروتیک ها (ترس از مکان های شلوغ) دیده می شود و آن عبارت است از دلواپسی یا دلشوره.

یکی از ویژگی های این نوع ترس آن است که درست آنچه بیمار از آن وحشت دارد، همان بر سرش می آید. به سخن دیگر: ترس خود باعث به وجود آمدن چیزی می شود که بیمار شدیدا از آن وحشت داشته و از آن در هراس بوده است!

مثلا کسی که از سرخ شدن می ترسد، وقتی وارد اتاقی می شود که عده ی زیادی در آن حضور دارند، واقعا دربرابر آن جمعیت سرخ می شود. دراین خصوص میتوان مثال معروفی را که می گوید:”میل، پدر اندیشه است” به عبارت “ترس، مادر واقعه است” تغییر داد.

این گفته ی مسخره ای است که می گویند:”انسان از هرچه می ترسد بر سرش می آید” ولی فشار زیاد سبب آن می شود که آنچه که می خواهیم بشود، نشود.

این فشار زیاد را ویکتور فرانکل “قصد مفرط” نامید، که به طور آشکار در نوروتیک های جنسی دیده می شود. هروقت فردی می خواهد و سعی دارد که نیروی جنسی خود را نشان دهد و یا زنی می کوشد که به اوج لذت جنسی برسد، کمتر موفق خواهد شد. لذت باید محصول باشد نه هدف و چون هدف واقع شد بی ارزش می شود و رسیدن به آن دشوارتر خواهد شد.

با توجه به این دو اصل، یکی اینکه از هرچه بترسیم بر سرمان خواهد آمد و دیگر آنکه قصد مفرط نمی گذارد هرآنچه را که ما می خواهیم صورت پذیرد. لوگوتراپی تکنیک خود را بر اصلی که “قصد متضاد” نام دارد بنا نهاده است.

در این روش از بیمار مبتلا به ترس و اضطراب درخواست می شود، که حتی برای یک لحظه هم که شده، وقوع آنچه را که از آن ترس دارد، به شدت و با قصد مفرط طلب کند.

 

 

نمونه زیر این مطلب را به خوبی آشکار می سازد:

پزشک جوانی نزد روانپزشک آمد و اظهار داشت که از عرق کردن هراس دارد و از آن ناراحت می شود و این ترس و اضطراب باعث میشود که فوق العاده عرق کند. دکتر به او پیشنهاد کرد که هرقت دارد عرق می کند و ترس ظاهر می شود، سعی کند که به جای شرمندگی به مردم نشان دهد که تا چه اندازه می تواند عرق کند.

هفته بعد که دوباره پیش دکتر آمد، اظهار داشت: در هفته ای که گذشت او هربار که فردی را ملاقات می کرد و اضطراب عرق کردن در او برانگیخته میشده با خود میگفته که “اگر تا به حال به قدر یک فنجان عرق می ریختم، این دفعه باید به قدر ده فنجان عرق بریزم.” نتیجه این تصمیم و قصد متضاد سبب شد هراسی که چهارسال او را رنج می داد، با یک جلسه مشاوره درمان شده و از این رنج رها گردد.

خواننده متوجه خواهد شد که ایجاد این نگرش معکوس در بیمار، از مراحل اولیه این روش درمانی است. در این روش قصد متضاد جایگزین دلشوره می شود و در نتیجه افکار و اندیشه بیمار از ترس و اضطراب رهایی می یابد. در این روش درمانی باید با قدرت و ظرفیت انسانی برای “خود جدامانی” که با شوخی و بذله گویی همراه است استفاده کرد.

اینکه انسان می تواند از طریق شوخی خود را از خویش جدا سازد، موقعی شکوفا می شود که در روش لوگوتراپی یعنی قصد متضاد استفاده شود. در این مرحله بیمار نیز می تواند خود را از عصبیت و بیماری خویش جدا نگه دارد.

پرفسور آلپورت می گوید:”بیماران عصبی که توانستند به خود و کار خود بخندند سروسامانی به وضع خود داده و حتی در مسیر درمان خود قرار گرفته اند.”

 

قصد متضاد

قصد متضاد روشی تجربی است که از لحاظ روان درمانی درستی نظریه آلپورت را نشان می دهد. چند مورد زیر نیز این مسئله را کاملا روشن خواهد ساخت:

بیماری که کارش حسابداری بود، که بسیار مضطرب و پریشان بود نزد یک روانپزشک آمد. وی اعتراف کرد که در مرز خودکشی قرار گرفته است. زیرا سال هاست که هنگام نوشتن اعداد گرفتار انقباض عضلانی انگشتان خود می شود و اخیرا این انقباض چنان شدت گرفته که دیگر نمی تواند اعداد را خوانا و خوش خط بنویسد و در نتیجه ممکن است که کارش را از دست بدهد.

در این باره تنها درمانی فوری و کوتاه می توانست بیمار را از نگرانی نجات دهد. در آغاز کار دستیار پزشک به او گفت: به جای اینکه سعی کند اعداد را درست و تمیز و خوانا بنویسد، سعی کند که برعکس مخصوصا آن ها را کج و کوله و ناخوانا بنویسد و به خود بگوید:”بگذار همه بدانند که من چه خط بدی دارم.” اما همین که شروع کرد به بد خط نوشتن، نتوانست.

روز دیگر بیمار به روانپزشک گفت:”هرچه تلاش کردم که ناخوانا و کج و کوله بنویسم، نتوانستم.” و این شخص پس از دو شبانه روز از بیماری عصبی نجات یافت و اکنون فردی است خوشحال و قادر به ادامه کارش، بدون اینکه انگشتانش منقبض شوند.

مورد دیگری که به جای مسئله نوشتن، لکنت زبان بود، که بیمار دارای یکی از شدید ترین موارد لکنت زبان بود. بیمار تا آنجا که به یاد داشت از لکنت زبان رنج  می برده و همیشه گرفتار این مسئله بوده، به جز یکبار، فقط یکبار و آن هم زمانی بوده که وی فقط دوازده سال داشته و بدون بلیط سوار قطار می شود. وقتی مامور کنترل بلیط، وی را گیر می اندازد و میخواهد وی را جریمه کند، او سعی می کند که از لکنت زبان خود استفاده کند و دل وی را به رحم آورد، اما همین که شروع به صحبت می کند، هرچه می کوشد زبانش لکنت پیدا نمی کند و موفق نمی شود. در اینجا این نوجوان از روش قصد متضاد استفاده کرده بوده، بدون آنکه خود بداند و نه به قصد درمان.

به طور کلی قصد متضاد را میتوان در درمان بی خوابی هم به کار برد. ترس از بی خوابی نتیجه میل مفرط به خواب است. همین میل مفرط، خود سبب بی خوابی می گردد و بیمار را از خواب باز میدارد. برای غالب شدن بر این ترس، بهتر است به بیماران بگوییم که سعی نکنند بخوابند بلکه بکوشند که تا حد امکان خود را بیدار نگه دارند. به سخن دیگر: نگرانی حاصل از میل مفرط به خواب را به قصد متضاد یعنی تصمیم به نخوابیدن تبدیل کنند. درنتیجه این اقدام طولی نخواهد کشید که بیمار به خواب عمیقی فرو خواهد رفت.

اگر شما هم خاطره ای درباره استفاده از تکنیک قصد متضاد در زندگیتان داشنه اید، خوشحال میشیم با ما به اشتراک بگذارید :)……

1 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *