عشق از دیدگاه نیچه به چه معناست؟


عشق از دیدگاه نیچه از چیزی جز شهوت، اراده برای مالکیت و در نهایت جنون نمی آید.

عشق چیست؟

در کتاب های متعدد به خصوص در بخش قصایِ نیچه سخنان ارزنده ای راجع به جانب داری او از عشق عنوان شده.

در ابتدا ی زندگی و تا اواخر آن، نگاهِ شهوت گرایانه عشق از دیدگاه نیچه تنها چیزی بود که به وجود آن اهتمام میورزید.

نیچه به عنوان یک منتقد ادبی به ویژه در راه مقابله با ایده آلیسم گرایان، در بیان دیدگاه خود راجع به محتوی و مضمون عشق تلاش میکرد.

آن را از پاکی، شفافیت و فراتر از دنیایی بودن پایین میکشید تا حالتی متفاوت و کمی دنیاگرایانه به بشر ارائه دهد.

“عشق از دیدگاه نیچه: تمایلات این جهانی آن هم تنها در خصوص دو جنس مخالف بود.”

البته این دیدگاه تا همینجا تمام نمیشود و تاثیرات جالب اجتماعی از عشق شهوانی و جسمانی را عنوان میکند.

بدبینی در عشق

عشق از دیدگاه نیچه با بدبینی شدید توامان بوده است. در ادامه توضیح میدهیم چرا این فیلسوف آلمانی اینطور راجع به عشق استدلال میکرده.

1. زنان به عنوان تولید کننده و بازیگردانان عشق

عشق از نوعی توهم تولید میشود. توهمی که در مردان رخ میدهد و به دلیل بازیگری زنان است.

زنان در ابتدای تاریخ، بازیگرانِ در صحنه برای عشق بودند. اصلا زنان مظهر و نماینده ی عشق در این دنیا هستند.

زمانی که با گرفتن عشق از مردان و تقاضای ثروت، محبت و.. از آنها چیزهایی میخواهند باعث میشود عشق طوری که همه میشناسند بروز پیدا کند.

و حالا مرد گمان میکند در عشق است. زیرا همه میگوید عشق این مدلی است، فلان کس با همچین کارهایی عاشق شده و..

این قدرتی که به زنان داده میشود باعث توهم مردان است.

2. عشق یک عنصر طبیعی

عشق یک عنصر طبیعی ست؛ همانطور که بالاتر هم اشاره شد ماهیت فیزیولوژیک دارد.

هر آنچه طبیعی باشد قطعا غیر اخلاقی خواهد بود چون این دو از یک ماهیت نیستند؛ چه بسا مخالف هم هستند.

پس عشق غیر اخلاقی ست. عشقی که مظهر آن بازیگری زنان است باعث توهم میشود و همینطور فاقد عوامل اخلاق است.

عشق از دیدگاه نیچه اظهار دارد: مردان با دیدن شهوت، تمایل جنسی و شوق زیاد که آنان را در برمیگیرد متوجه خطراتِ نابود کننده دور و برشان نمیشوند.

پس مردان به واسطه ی بازیگری زنان در توهم هستند. عملی غیر اخلاقی، بدون هیچ ایده آل و تعالی!!

تفاوت عشق بین زن و مرد

1.فیزیولوژیک

اولین تفاوتی که در زنان و مردان وجود دارد مدل خاص فیزیولوژیک هر کدام است. عشق از دیدگاه نیچه استدلال میکند این تفاوت باعث درک و دریافت های متفاوت از عشق در این دو جنس میشود.

زن و مرد تقاضاهای متفاوتی از عشق دارند و اگر اینچنین نباشد آنها زن و مرد نیستند! یعنی اگر مرد تقاضاهای زنانه داشته باشد مثل مالک داشتن، دیگر ابعاد مردانه ندارد.

شاید هم در اینجا منظور از جذب شدن دو جنس مخالف است زیر از در ادامه میگوید همجنس گرایان فاقد این عنصر هستند.

در هر حال میگوید زنان در عشق دنبال فدا شدن، وابسته شدن و مال دیگری شدن هستند.

در حالی که مردان کاملا مخالف آن به دنبال تملک، هدایت کردن و نه چندان رفتار های مهربانانه و همدردی هستند.

2.غریزه

عشق از دیدگاه نیچه به تفاوت در غریزه ی زنان و مردان نیز اشاره میکند.

غریزه ی زنان نمیتواند با مردان یکی باشد پس عشقی که دریافت میکنند و به دنبال آن هستند یکی نیست.

غریزه باعث عشق اروتیک میشود، پس انتظار مشابه در این روابط امکان پذیر نیست.

تاثیر رفتار بر عشق

وجه تشابه جالب توجه فروید و نیچه در این بخش از اظهاراتشان است.

فروید استدلال میکند: حتی انسان هایی که رفتار بسیار دوستانه دارند، در لایه های زیرینِ خود حیوان های درنده خوی هستند.

نیچه نیز میگوید:

.“‘The human being under the skin’ is for all lovers a horror and unthinkable, a blasphemy against God and love”

گونه انسانی زیر پوسته خود، برای همه عاشقان یک عامل وحشتناک و غیر قابل تصور، کفر خدا در مقابل عشق است.

همانطور که میبینید هردو نفر اعتقاد به نبود امید در بطن انسان بودند. این بطن و عمق وجود انسانی در نظریه ی نیچه راجع به عشق نیز هست.

هم نیچه هم فروید انسان ها را به لایه های وحشی و حیوانی که احتمالا از غریزه می آیند تقلیل میدهد.

حداقل فروید راجع به عشق چنین دیدگاهی ندارد و کمی استثنا قائل شده اما عشق از دیدگاه نیچه با همین دیدگاه تقلیل گرایانه به خوی حیوانی خلاصه شده.

البته نمیشود از این گذشت که عشق بخش های اروتیک، فیزیکی و نه چندان مقدس دارد اما مسلما همه ی ماجرا تسلیم در برابر بازیگری زنان و مردان فریب خورده نیست!!

عشق اروتیک و پرستش خدا

در باره ی عشق از دیدگاه نیچه یک نظر جنجالی دیگر هم وجود دارد و آن برابری عشق و خدا ست.

خدا را چه طور عنوان میکنید؟ چه مواقعی حس میکنید خدا وجود دارد؟

زمانی که در حال پرستش او هستید قاعدتا.

با روش ها و مناسک مخصوص به خودتان او را به یاد می آورید.

میتواند خواندن نماز یا آوازی راجع به توانایی های او باشد، میتواند با گریه و عذاب و درد همراه باشد.

زمانی که به مشکل عمدتا روانی و روحی برخورد میکنیم او را بهتر احساس میکنیم و به او نیاز داریم.

این مشخصات از نظر نیچه هم برای خدا و هم مشعوقی که اظهار داریم عاشق او هستیم صدق میکند.

البته در این خصوص نیز تفاوت مرد و زن کاملا عنوان شده.

باز هم مردان عاشق میشوند و عشق  قدرتی را تحمیل میکند که باعث خلق ارزش ها میشود.

ارزش های برآمده از عشق چیزی ست که مرد از آن اطلاع ندارد و باعث ناتوانایی از دور شدن از معشوق میشود.

نتیجه گیری: عشق از دیدگاه نیچه خلاصه ای ست از عوامل اروتیک و فیزیولوژیک.

او این حس را در مردان و زنان متمایز میداند که بخش زیادی از آن به خاطر غریزه و تقاضاهای متفاوت در هر جنس است.

عشق میتواند باعث تسلی خاطر، دوری از ایده آلیسم ها و شکل گیری ارزش ها و هویت جدید شود.

عشق از دیدگاه نیچه همینطور شبیه به فروید در لایه های زیرین بشریت است که باعث میشود در نهایت حیوانی، وحشی گرایانه و ترسناک باشد.

منابع:

NIETZSCHEONLOVE

 

 

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *