بالا بردن EI (هوش هیجانی) چه کمکی بهت میکنه؟


EL چیست؟

این کلمه که نه تنها در روانشناسی استفاده های درمانی بسیاری دارد، در زندگی رومزه نیز به بسیاری از قابلیت های افراد کمک میکند. مخفف شده ی کلمه ی:   emotional intelligence است.

یکی موفق ترین و باارزش ترین کتاب های در دسترس از نوشته ی دکتر دنیل گلومن هست.

دنیل گلومن روانشناس و نویسنده ی مجلاتی از قبیل “نیویورک تایمز” و “بازخورد کسب و کار هاروارد” بوده.

 

حالا در کتابی با همین نام emotional intelligence ( هوش هیجانی) نوشته شده: که به طور کلی هوش هیجانی به معنای استفاده از تفکر و تعقل و به نسبت ان انجام فعالیت هایی ست که هنگام وجود هیجانات بسیار فرد از خود بروز میدهد.

یعنی یک عمل شایسته و حرف مناسب حتی وقتی که به شدت عصبانی هستیم یا میترسیم.

کارکرد هوش هیجانی چیست؟

طبق گفته های اثبات شده ما از کسی خوشمان میاد، شخصی را پیشرو قرار میدهیم، از رئیسی پیروی میکنیم، دوستی برامون باارزش و ادمی در نگاه اول جذاب جلوه میکند که هوش هیجانی بالایی داشته باشد!

به همین سادگی روی تمام ابعاد روابط بین فردی این هوش هیجانی تاثیر گذار است.

بگذارید یک مثال بزنم تا بهتر متوجه بشویم..

وقتی در یک جلسه کاری مهم برق شرکت قطع میشود همه دست پاچه، عصبانی، بی طاقت میشودند. میخواهند به خانه زیر کولر بروند. متن های پژوهش را نمیخوانند و درست گوش نمیدهند پس در نتیجه احتمال میرود کل تلاش های یک سال شرکت برای موافقت با ان پروژه در خطر باشد.

حال تنها کسی میتواند حال بقیه را خوب کند، با یک جوک خنده دار، خریدن ابمیوه ، سرحال نشون دادن خودش و حرف های ساده تر زدن که هوش هیجانی بالایی دارد.

پس یکی از کارکرد های هوش هیجانی این است که میتواند در جمع یا تنهایی حال خودش و بقیه را به نسبتی که میخواهد خوب کند. یک مدیریت درست و به موقع.

تفاوت EI و IQ  چیست؟

قبل از شروع و ادامه ی مفصل لازم به ذکر تفاوت ای آی و آیکیو ست!

آیکیو به تمام ابعاد ذهنی و هوش فرد گفته میشود که تا قبل از تولد در او بر اثر وراثت شکل میگیرد.

البته فیزیولوژیست هایی معتقدند تا قبل از اتمام دو سالگی هم نورون های مغزی با فعالیت های مناسب کودک افزایش پیدا میکرد. یعنی در بهترین حالت ایکیو فرد تا تا دو سال اول زندگیش میتوانیم پرورش دهیم!

در نتیجه ی این افزایش نورون فرد از آیکیو بالاتری برخورد میشود. این طور که ناقل های عصبی فعالیت بیشتر و قوی تری دارند.

چه طور روی هوش تا قبل از دوسالگی تاثیر بگذاریم؟

جواب ساده ست: با استفاده از تمام حواس 5 گانه ی کودک به طور عالی و عدم محرومیت هر کدام از انها.

یعنی بگذاریم کودکومان تمام صدا ها را بلند و کوتاه بشنود. زبری، نرمی، گرما و سرما را با وسایل و اسباب بازی های مناسب برای کودک فراهم کنیم و در کل خیال نکنیم اگر کودک در یک محفظه ی پر از محافظت بزرگ شود بهترین کمک والدین به کودک است!!

بعد از دوسالگی اما چیکار میتوانیم بکنیم؟

وقتی که دیگر نمیشود روی آیکیو تاثیر گذاشت انوقت تنها چیزی که قابل پرورش هست، ای آی افراد است. همان هوش هیجانی شان.

هوش هیجانی همیشه و در هر ثانیه ای میتواند بهتر و بهتر شود و به نسبت فرد را هم به کیفیت بالاتری از زندگی برساند.

کاری که آیکیو فقط نسبت به یک سری افراد خاص که در نتیجه ی وراثت ایت، انجام میدهد.

چه بسا بسیار افراد باهوشی که به خاطر نداشتن هوش هیجانی نتوانستند از تختشان بلند شوند و از ان استفاده کنند!

 

چرا باید  از هوش هیجانی استفاده کنیم؟

به جز اینکه همین استفاده باعث افزایش و بهتر شدن توانایی و مهارت کنترل هیجانی فرد میشود؛ باعث میشود تا رهبر های بهتری باشیم!!

نه فقط در محل کار، نه فقط نسبت به شریک عاطفی مان. بلکه یک رهبر خوب و حتی عالی برای فردیت خودمان!

با استفاده بهتر از هوش هیجانی میتوانیم ارزیابی کنیم، تاثیر گذار باشیم و همانطور به بقیه هم این را نشان بدهیم که استفاده کردن از هوش ارتباطی وقتی یک گرفتاری پیش میاید چه قدر میتواند همه چیز را بهتر کند.

سوال جالبی در یکی از مجلات از دکتر گلومن پرسیده شد که قابل ذکر است:

چرا افراد به سرعت هیجانی میشن؟ این هیجان زیاد باعث میشه نتونن از هوش بین فردیشون استفاده کنن؟

خبرنگار ادامه داد که “امروز صبح وای فای قطع شده بود و من از عصبانیت سرخ شده بودم. میخواستم فقط یه جایی رو پیدا کنم، به جای اینکه اروم باشم و به راه حل ها و کمک گرفتن فکر کنم.”

دکتر دنیل گلومن اینطور پاسخ داد:

به طور فطری مغز ادم ها طراحی شده برای جنگل!

در گذشته وقتی احساس خطر میکردیم که یک حیوانی قرار بود ما را بخورد یا جای امن مان مورد خطر و حمله قرار گرفته بود. باید سریع میزدیم بیرون و میجنگیدیم یا اینقدر گشنه مون بود که با قدرتی چند برابر، دنبال شکار میگشتیم.

اما زندگی امروزی که در جنگل نیست!

هرچند ظاهرا ذهن ما براساس کهن الگو ها، طبق زندگی در جنگل شکل گرفته.

پس ناخوداگاهمان این طور برنامه ریزه شده که هر مسئله ای بدون ارتباط با جنگل مثل تکنولوژی، ذهن همچنان همان پاسخ ها را میدهد که به یک محیط خطر افرین در محیط وحش میداد.

ما همیشه از خودمان میپرسیم این امنه؟ جایی که کار میکنم، رابطه ای که دارم. و کورتکس هست که وقتی این امنیت در ابعاد مختلف برای انسانها نقض میشود، شروع به فعالیت و الارم دادن میکند. بدن هم میداند باید با همه ی انرژی منفی یا مثبت خود به جنگ این ناامنی برود.

حال با دانستن این موضوعات و روشی که ذهنمان ایجاد میکند میتوانیم خود را کنترل کنیم . قسمت زیادی از کارکرد های ذهنی بر اساس برداشت ما از شرایط هست. وقتی شرایط را پیچیده تر، ناامید کننده تر و ترسناک تر از انچه هست برداشت میکنیم ذهن و بدنمان هم به همان شدت اشتباه واکنش نشان میدهد.

با پرورش و استفاده ی مکرر از هوش و ذکاوتمان هنگامی که هیجانی داریم مثل رانندگی تبحر در ان پیدا میکنیم و از دست واکنش های قدیمی مان خلاص میشویم.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *