زیگموند فروید، پدر روانکاوی، طرز تفکر ما در مورد رفتار و احساسات انسان را متحول کرد. در میان آثار فراوان او در روانشناسی، نظریه فروید درباره عشق بهویژه تأثیرگذار بوده است. در این مقاله سه نظریه عشق فروید: اروس، تاناتوس و نظریه غریزه دوگانه را معرفی و مورد بحث قرار میدهیم.
نظریه فروید درباره عشق چگونه بوده است؟
نظریه فروید درباره عشق عمدتا پیچیده و چندوجهی بوده است. از یک طرف، او عشق را بهعنوان یک نیروی قوی زیستی و روانی میدید که ما را به سمت رشد، تولیدمثل و حفظ زندگی سوق میدهد. از سوی دیگر، فروید همچنین تشخیص داد که عشق میتواند منبع درگیری و تنش در درون ما باشد. او پیشنهاد کرد که سرمایهگذاری بیش از حد روی یک فرد یا شی میتواند منجر به تثبیت یا وسواس شود که میتواند در توانایی ما برای ایجاد روابط سالم اختلال ایجاد کند.
نظر فروید در مورد رابطه بین عشق و رابطه جنسی چه بود؟
نظریه فروید درباره عشق و رابطه جنسی این بود که آنها ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند. فروید معتقد بود که عشق و رابطه جنسی دو فرایند روانشناختی مجزا هستند که اغلب با هم تجربه میشوند اما میتوانند از هم جدا شوند. فروید استدلال کرد که عشق و رابطه جنسی در افراد سالم در یک واحد کلی ادغام میشوند. با این حال، او همچنین تشخیص داد که در برخی افراد، ممکن است بین عشق و رابطه جنسی گسست وجود داشته باشد.
بهعنوانمثال، برخی از افراد ممکن است میل جنسی را بدون احساس عشق یا وابستگی عاطفی تجربه کنند (آنچه فروید آن را “انحرافات جنسی” مینامد). برعکس، برخی افراد ممکن است عشق را بدون میل جنسی تجربه کنند (چیزی که فروید در زنان آن را “سردمزاجی جنسی” مینامد). علاوه بر این، در نظریه فروید درباره عشق آمده است که تعارضات یا آسیبهای حل نشده از دوران کودکی میتوانند منجر به مشکلاتی در ادغام عشق و رابطه جنسی در بزرگسالی شوند.
آشنایی با سه نظریه فروید درباره عشق
نظریه های فروید درباره عشق در سه نظریه متفاوت خلاصه می شود که در ادامه به معرفی هر یک از آنها می پردازیم.
اروس: غریزه زندگی
اولین نظریه فروید درباره عشق اروس است که بهعنوان غریزه زندگی یا میل جنسی نیز شناخته میشود. فروید معتقد بود که اروس غریزه اولیه در انسان است و این غریزه مسئول تمایل ما برای ارتباط و صمیمیت با دیگران است.
فروید معتقد بود که اروس فقط یک انگیزه بیولوژیکی نیست، بلکه یک انگیزه روانی نیز است. بهعنوانمثال، فروید معتقد بود که کودکانی که رابطه نزدیک و محبتآمیزی را با مراقب اصلی خود (معمولاً مادرشان) تجربه میکنند، احساس قوی دلبستگی و امنیت عاطفی دارند که تا بزرگسالی نیز ادامه مییابد. این دلبستگی به آنها کمک میکند تا روابط سالم و رضایتبخشی را در آینده در زندگی ایجاد کنند.
تاناتوس: غریزه مرگ
دومین نظریه فروید درباره عشق تاناتوس است که به غریزه مرگ یا غریزه ویرانگر نیز معروف است. تاناتوس نیرویی است که ما را بهسوی نابودی، زوال و مرگ سوق میدهد. فروید معتقد بود که تاناتوس بهاندازه اروس قوی است، اما اغلب به نفع غریزه زندگی سرکوب یا انکار میشود. فروید معتقد بود که تاناتوس مسئول انگیزههای تهاجمی و مخرب ما نسبت به دیگران است. با این حال، فروید تشخیص داد که تاناتوس همیشه یک نیروی منفی در زندگی ما نیست. او استدلال میکرد که پذیرش فانی بودن روابط میتواند به احساس آرامش و پذیرش ناپایداری زندگی منجر شود.
نظریه غریزه دوگانه: تعامل بین اروس و تاناتوس
سومین نظریه فروید درباره عشق، نظریه غریزه دوگانه است که نشان میدهد اروس و تاناتوس دو نیروی قدرتمندی هستند که در طول زندگی ما با یکدیگر تعامل دارند. فروید معتقد بود که تعادل بین اروس و تاناتوس میتواند از فردی به فرد دیگر و از موقعیتی به موقعیت دیگر متفاوت باشد.
نتیجه گیری: عشق، یک تعامل پیچیده بین غرایز
در پایان باید بگوییم که نظریه فروید درباره عشق درک پیچیدهای از این تجربه انسانی را در اختیار ما قرار میدهد. سه نظریه او، اروس، تاناتوس و نظریه غریزه دوگانه بینشهایی را در مورد ابعاد بیولوژیکی، روانی و اجتماعی عشق به ما ارائه میدهند. درحالیکه این نظریهها بدون انتقاد نیستند (برخی معتقدند که منسوخ شدهاند یا بیش از حد سادهانگارانه هستند)، آنها همچنان بر تحقیقات معاصر تأثیر میگذارند. با شناخت جنبههای مثبت و منفی این غرایز، میتوانیم به بینشهایی در مورد اینکه چگونه میتوان از این تعاملات پیچیده به روابط سالمی برسیم، دست پیدا کنیم.
چرا تست های روانشناسی توی سایت نمیذارید؟
سلام. روزتون بخیر. در مقاله تست شخصیت شناسی هستند.