خلاء وجودی چگونه به وجود می آید؟


خلاء وجودی چگونه به وجود می آید؟

اکنون که فایده و تاثیر مثبت “معنی جویی” روشن گردید باید از تاثیر مخرب درد دیگری صحبت کنیم که بیماران امروزی از آن در رنج و شکوه هستند، و آن احساس کلی و نهایی بی معنی بودن زندگی است.

 

 

این بیماران چون معنایی با ارزش در زندگی خود نمی بینند، گرفتار خلاء درونی می شوند و گویی که همه وجود آن ها را خلاء ای فرا گرفته است و این پوچی و خلاء درونی، آنان را در خود فرو برده است. دکتر ویکتور فرانکل این حالت را “خلاء وجودی” یا پوچی زندگی می نامد.

 

دو عامل ایجاد خلاء وجودی

خلاء وجودی یک پدیده ی بسیار وسیع و شناخته شده زندگی امروزی است. این مسئله قابل درک می باشد و حاصل دو عاملی است که انسان در گذر زمان، برای کسب مقام و ارزش انسانی خود آن را از دست داده است.

نخست، اینکه انسان در گذر تاریخ پس از تکامل و جدایی از درجه حیوانات پست تر، از غرایز و انگیزه هایی جدا گشت که رفتار حیوانی او را جهت می بخشیدند و راهنمایی اش می کردند و محافظ او نیز بودند.

این گونه امنیت و آسایش ها چون بهشت جاویدان بر انسان حرام گردیده و وی را به طور مداوم ناگزیر به انتخاب کرد.

 

 

دوم آنکه، در خلال گذشت زمان و به ویژه در تحولات اخیر سنت هایی که ارزش های قالبی رفتار او را هدایت و پشتیبانی می کرد، یکی بعد از دیگری از میان رفتند.

دیگر غریزه ای به او نمی گوید که چه باید کرد و سنت هم نمی گوید که چه رفتاری شایسته است و انسان حتی نمی داند در آرزوی چیست.

در نتیجه یا در آرزوی کاری است که دیگران می کنند و یا رفتاری را انجام میدهد که دیگران از او میخواهند. در این مرحله او همرنگ و پیرو جماعت میشود که این خود نیز پذیرش دیکتاتوری و تبعیت محض از آن است.

 

خلاء وجودی، خود را به چه شکل نشان میدهد؟

یک بررسی دوجانبه آماری در میان گروه بیماران و پرستاران بخش عصب شناسی بیمارستان پلی کلینیک وین مشخص کرده که پنجاه و پنج درصد کسانی که مورد سوال واقع شدند، تقریبا از خلاء وجودی رنج می بردند. یعنی بیش از نیمی از آنان لحظه هایی را احساس کرده بودند که زندگی پوچ و بی معنی است.

این خلاء وجودی به صورت ملالت و بی حوصلگی ظاهر می شود و گفته شوپنهاور را به یاد می آورد که گفت: “انسان برای ابد محکوم است که میان دو قطب متضاد پریشانی و اضطراب از یک سو و اندو و رنج از سوی دیگر در کشش باشد.”

در زندگی ماشینی امروزی بی حوصلگی و ملالت بیش از پریشانی و اضطراب انسان را به سوی روانپزشکان سوق می دهد.

با ماشینی شدن و کم شدن ساعات کار، این مسئله بحرانی تر میشود. زیرا اوقات فراغت افراد افزایش می یابد و متاسفانه مردم نمی دانند که با این زمان آزاد خود چه کنند.

 

 

نمونه ساده و آشکار این مسئله چیزی است که آن را “پریشانی یکشنبه ها” نامگذاری کرده اند. پریشانی یکشنبه ها دلتنگی و افسردگی های ویژه ای است که معمولا در روزهای تعطیل یکشنبه ها به خاطر اینکه افراد به کاری مشغول نیستند به سراغ افراد می آید.

و عامل آن هجوم افکاری است که فرد در روزهای کاری و اوقات مشغول به کار به آن نمی اندیشد. اما در روزهای تعطیل گریبان وی را می گیرد و شخص چنین می اندیشد که ارزش و معنایی در زندگی اش وجود ندارد.

 

چه کسانی بیشتر قربانیان خلاء وجودی هستند؟

تنها شمار افراد معدودی که دست به خودکشی می زنند، را نباید جز شمار قربانیان خلاء وجودی به حساب آورد. پدیده های فراوانی از جمله الکلیسم، بزهکاری جوانان و بحران هایی که در زندگی بازنشستگان و افراد کهنسال دیده می شود نیز وابسته به همین زندگی خلاء دار است.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *