تحلیل کتاب جستوجوی انسان برای معنا از ویکتور فرانکل

کتاب «جستجوی انسان برای معنا» اثر ویکتور فرانکل دارای نکات فراوانی است است. این کتاب که در سال 1946 منتشر شد، چیزی بیش از یک خاطره یا یک کاوش فلسفی است. این گواهی است بر انعطاف پذیری روح انسان و جستجوی تزلزل ناپذیر معنا، حتی در مواجهه با ناملایمات.

ویکتور فرانکل

در سپتامبر 1942، یک روانپزشک جوان متوجه شد که درست بیرون اردوگاه کار اجباری نازی ها در صف ایستاده است. در آن زمان، هیچ کس میزان جنایات رژیم نازی را نمی دانست. زندانیانی که در ابتدا فکر می کردند وارد یک اردوگاه موقت می شوند، به سرعت متوجه ناامید بودن وضعیت خود شدند.

این داستانی است، که ما در کتاب ویکتور فرانکل میخوانیم. در سراسر کتاب، فرانکل خواننده را به سفری می برد که زندگی یک زندانی معمولی در طول هولوکاست چگونه بود و تحلیل وجودی خود را اضافه می کند. فرانکل خود را در یکی از وحشتناک ترین تجربیات تاریخ بشر دید. اگرچه، این او را از نوشتن خاطرات در مورد تجربیات خود و ایجاد نوع جدیدی از درمان به نام لوگوتراپی باز نداشت. اگر زندگی رنج است، منطق درمانی فرانکل و تحلیل معنا پادزهری است که همه ما به آن نیاز داریم.

 

 

تحلیل کتاب جستوجوی انسان برای معنا از ویکتور فرانکل

جستجوی انسان برای معنا کاوشی در مورد چگونگی یافتن معنا در غیرمعمول ترین مکان ها، حتی در محیط وحشتناکی است که مشخصه اردوگاه های کار اجباری آلمان نازی بود. فرانکل درس های آموخته شده خود را به عنوان یک بازمانده از هولوکاست توصیف می کند و اینکه چگونه تجربیاتش درک او از معنا را شکل داده است. اراده معطوف به معنا، معنادرمانی نمادین او و معنای واقعی زندگی همه توسط فرانکل استادانه توضیح داده شده است. در اینجا سه ​​غذای مورد علاقه ما از جستجوی معنا برای انسان آورده شده است.

 

 

اراده به معنا

ویکتور فرانکل در طول سه سال حبس خود دریافت که سه راه وجود دارد که از طریق آنها می توان به زندگی خود معنا پیدا کرد: از طریق کار، از طریق عشق، یا از طریق رنج. او این مفهوم را اراده به معنا نامید. یکی از دلخراش ترین نمونه هایی که فرانکل به آن اشاره می کند، اهمیت همسرش است. فرانکل وقتی به کمپ رسیدند از همسرش جدا شد. او نمی دانست کجاست یا کی دوباره او را خواهد دید. فکر پیوستن به همسرش مدام ذهن او را به خود مشغول می کرد. در لحظاتی قسم خورد که حضور او را از نظر فیزیکی احساس کرده است.

فرانکل به جای فکر کردن به زندگی که پشت سر گذاشته بود، روی یافتن معنی در هر لحظه تمرکز کرد. خواه فکر پیوستن دوباره به همسرش باشد یا تفکر دائمی او در مورد ایده های منطق درمانی، زمان را با تفکر در مورد آنچه برای او معنادار است سپری کرد. او در شرایط رنجش معنا پیدا کرد که خود شرایط انسانی است.

 

 

لوگوتراپی

می توان استدلال کرد که جستجوی انسان برای معنا تقریباً به طور کامل در مورد منطق درمانی فرانکل است که یک مکتب روانشناسی، برای کمک به افراد برای پیدا کردن معنای زندگیشان استفاده میشود. این مفهوم همچنین پس از مشارکت های قبلی زیگموند فروید و آلفرد آدلر به عنوان “مدرسه سوم روان درمانی وین” شناخته شد. بر خلاف فروید و آدلر، فرانکل معتقد بود که جستجوی معنای وجودی نیروی محرک اصلی در زندگی یک فرد است.

به این ترتیب، فرانکل استدلال کرد که ما نیاز به درمانی داریم که بر اگزیستانسیالیسم تمرکز دارد، در درجه اول به این دلیل که وقتی معنای ما کاملاً برای ما ناشناخته است، به شدت رنج می‌بریم. فرانکل از این موضوع به عنوان سرخوردگی وجودی یاد می کند – نوعی اضطراب که باعث ناراحتی ذهنی ما می شود.

 

 

 

معنای زندگی

تفکر متعارف در مورد معنای زندگی معمولاً شامل یک کار مادام العمر است که تغییر ناپذیر است. اگر کسی معنایی در موسیقیدان شدن پیدا کند، فرض بر این است که هر روز تمرین می کند. اما تصور فرانکل از معنا کمی متفاوت است. فرانکل به جای پایبندی به یک معنای عینی، استدلال می کند که معنا نه تنها ذهنی نیست، بلکه دائماً در حال تغییر است. برای داشتن یک زندگی معنادار، باید تشخیص دهیم که در هر لحظه چه چیزی برای ما معنادار است.

 

 

 

پس چگونه معنا را پیدا کنیم؟

به گفته فرانکل، این فقط یک تغییر در دیدگاه است. فرانکل می‌گوید وقتی در مورد معنای خود فکر می‌کنیم، اغلب از خود سؤال معنا می‌پرسیم. مشکل معنا وقتی حل می شود که سوال را طوری برگردانیم که انگار به جای آن از ما پرسیده می شود. اهداف و آرزوهای ما در طول زمان تغییر می کنند، و این خوب است. اگر زندگی واقعاً رنج است، باید آن اهدافی را که ارزش رنج کشیدن را دارند بپذیریم. و همانطور که برای ملاقات با آنها مبارزه می کنیم و با دشواری های ذاتی زندگی دست و پنجه نرم می کنیم، معنایی را که به دنبالش هستیم می یابیم.

فرانکل این ایده دقیق را تقویت می کند زیرا می نویسد: «آنچه انسان در واقع به آن نیاز دارد یک حالت بدون تنش نیست، بلکه تلاش و مبارزه برای رسیدن به هدفی است که شایسته اوست.»اگر شرط زندگی رنج کشیدن است، معنای زندگی این است که با وجود این شرایط کاری را انجام دهیم که برای ما معنادار است.

 

 

کلام آخر

شاید تکان دهنده ترین جنبه کار فرانکل میزان جزئیاتی است که او برای یادآوری زمان خود در اردوگاه ها استفاده می کند. همانطور که می توان تصور کرد، فرانکل در سه سالی که زندانی بود، سختی های زیادی را متحمل شد. اما توانست از این موقعیت، بهترین استفاده را بکند و چیزی برزگ تر را در درونش به وجود آورد.

 

 

 

منابع

daily stoic

6 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *