افسردگی از دیدگاه یونگ


 

کارل یونگ: زندگی آسان نیست و آرامش، حالت طبیعی ما نمیباشد. کلید رهبری ما در تقویت شخصیتمان در برابر این چالش هاست!

افسردگی چیست

افسردگی یکی از اختلالات خلقی ست که شامل:

  •  عدم تمایل در تحرک و فعالیت روزانه
  • عدم جذابیت با هم نشینی یا کارهایی که قبلا از آن لذت میبردیم
  • اختلالات خواب
  • اختلالات خوردن
  • تحریک پذیری، بی حوصلگی و گوش به زنگی برای ناراحت شدن

و… که میتوانید در پست مرتبط ما بخوانید.

افسردگی معمولا در مواجه با ناکارآمدی افراد برای حل کردن مشکلات یا تعارضات در زندگی هست.

مثلا وقتی یکی را از دست میدهیم، به ما خیانت میشود، در رشته ی مورد علاقه موفق نیستیم و…

پس میتوان نتیجه گرفت بخشی از دلایل افسردگی عدم توانایی انطباق ذهنی ما با واقعیت است که آن را دوست نداریم.

نظر یونگ راجع به دارو درمانی

یکی از درمان های افسردگی دارو درمانی ست. به خصوص در عصر جدید که دارو ها و کلا تکنولوژی بیشتر از هر چیزی حرف اول را میزند.

اما برای درمان افسردگی از دیدگاه یونگ ما نیازی به دارو درمانی نداریم!

یونگ باور داشت دارو درمانی تنها باعث بلوکه شدن بخشی از مغز یا فعالیت بیشتر آن میشود ( دقیقا همینطور است).

اما برای درمان افسردگی ما به چیزی فراتر از اینها نیاز داریم.

افسردگی از دیدگاه یونگ یعنی: به هم خوردن تعادل و ارتباط ایگو و اید یا همان خود و نهاد.

یونگ همراه و هم نظر با فروید نهاد را بخش ناهشیار آدمی میدانسته و خود که متجلی بخشی و نه همه ی نهاد، است.

پس یونگ در نظریه ی افسردگی میگوید به چند دلیل این ارتباط بین خود و نهاد به هم میخورد:

  1. انتظارات اجتماعی.
  2. توجه نکردن به غرایز و نیاز ها.
  3. عقب راندن تمایلات به ناهشیار.
  4. عدم فرصت برای تخلیه انرژیِ ناهشیار، که نهاد در آنجا سکونت دائمی دارد.

چرا افسرده میشویم؟

دلیل افسردگی از دیدگاه یونگ این است که ما فشاری که روی ناهشیار مان است را نادیده میگیریم.

یا اینکه تمام تمایلاتمان را بد میدانیم و به بخش های انتهایی ذهنمان میسپاریم.

یونگ چند نکته ی اساسی درباره تاثیر ناهشیار بر افسردگی دارد:

  • انسانها در میانسالی به رشد کافی میرسند چرا که تازه آن زمان میفهمند باید نیاز های خود را به اندازه دیگران مهم بشمارند.
  • ما خیلی دیر متوجه تاثیر تخریب کننده ی هیجانات تجمع یافته در ناهشیار میشویم.
    آن هم زمانی که به افسردگی یا سایر اختلالات دچار شده ایم.
  • اگر خواسته ها به ناهشیار بروند دیگر توانایی کنترل بر آنها را نداریم و نگاهی بسیار غیر واقع بینانه خواهیم داشت.

نیمه تاریک وجود از دبی فورد که در اصل ادامه دهنده ی راه یونگ است مثال بسیار زیبایی در باره ی این بی توجهی به تمایلات میزند:

هر کدام از تمایلات فراموش شده در هشیاری شبیه به پریز برق هستند.

حساس نسبت به برخی مسائل و خط قرمز های وحشتناک که اگر کسی خدایی ناکرده پا روی آنها بگذارد برای ما مرده است!

اما این خط قرمز ها واقعا آنقدر افتضاح و غیر قابل اصلاح هستند؟ و اصلا اگر روزی کسی را واقعا دوست بداریم اما از خط قرمزمان بگذرد چه؟

اگر رئیسمان در این جاهای اشتباه پا بگذارد ما چه واکنشی میتوانیم نشان دهیم؟

دبی فورد و به نسبت یونگ میگوید این خط قرمز ها به خاطر این است که ما تمایل داریم بخش های از خود را سانسور کنیم.

آنقدر روی قسمت هایی که دوست نداریم پافشاری میکنیم که در نهایت وقتی افرادی با این خصوصیات رو میبینیم بدترین ویژگی ها را به آنان نسبت میدهیم.

این کار باعث میشود در ذهنمان دید خوبی که به خودمان داریم باقی بماند.

درمان افسردگی از دیدگاه  کارل یونگ

1.در زمان حال  و واقعیت به دنبال راه حل باشید.

افسردگی از دیدگاه یونگ یک راه حل واقع و ساده دارد: مشکلات را پیدا کنید و بعد آنها را حل کنید.

برای این جمله دو شرط نیاز است

1) شرط اول

مشکل واقعی را تنها با جستن در درون خود میتوانید پیدا کنید نه بیرون از خود. پس نیاز به مراقبه و خودآگاهی درونی دارید.

باید از شر خود سانسوری خلاص شوید و خودتان را بپذیرید.

هر چه بیشتر این خودِ مقهور را نشان دهید کمتر فشار روانی دارید و افسرده نخواهید شد.

2) شرط دوم

حل کردن معضلات ما بر خلاف آنچه اغلب انجام میدهیم در زمان حال هست نه گذشته.

روانشناسی به یکی از مراجعانش میگفت: تو شاید لیاقت پارتنر بهتری را داشته باشی.

اما تا وقتی خودت عوض نشدی نمیتوانی شخص دیگری را جای قبلی بیاوری.

چون چیزی که ثابت است و مشکلات از آن شروع شده خوده تو در زمان حاضر هستی.

یونگ برای کاوش در خود:

  • نوشتن مشکلات در لحظه ی پیش آمدن و فکر کردن به اینکه چرا به وجود آمد
  • خود انعکاسی، یعنی بروز جنبه هایی که سعی در انکار آن داریم
  • مدیتیشن
  • تجزیه و تحلیل رویا
  • و سایر تکنیک های روان درمانی پیشنهاد داد.

2. همیشه در خودآگاهی به سر ببرید

یک حرف ساده برای درمان افسردگی از دیدگاه یونگ وجود دارد:

هر چیز آگاهانه ای را میشود اصلاح کرد اما زمانی که آنها را به ناخودآگاه میفرستید غیر قابل دسترسی میشوند.

پس هر چیزی که به نظرتان بد، وحشتناک، خجالت آور هست را بروز دهید چرا که این جنبه ها برای شماست و اصلا شاید آنقدر که فکر میکنید بد نباشد.

درضمن اگر واقعا با آن مواجه نشوید کِی میتوانید برای درمان یا حل آن اقدام واقعی انجام دهید؟!

یونگ میگوید: مواجهه با سایه (ابعاد تاریکی که به ناهشیار میفرستیم) می تواند منجر به احساس بیشتر پذیرش خود

و دیدگاه مثبت تر نسبت به زندگی شود و خطر افسردگی و سایر مسائل مربوط به سلامت روان را کاهش دهد.

3. افسردگی از دیدگاه یونگ با یافتن معنای زندگی حل میشود

یونگ میگوید: معنای زندگی همان نقطه ی عطفی ست که همگی برای رسیدن به آرامش و صلح درونی به آن نیاز داریم.

اما چه طور به آن برسیم؟ با پرستش یا رسیدن به آزادی.

یونگ خیلی سفت و سخت به این باور داشت که زندگی سخت است.

زندگی قرار نیست مهربانانه با ما رفتار کند و دست نوازش بر سرمان بکشید.

زندگی همان چیزی ست که باعث درد، رنج و عذاب، جدایی و جنگ و .. میشود.

با پذیرش این بخش از زندگی، خود را نیز بهتر میتوانیم درک کرده و در نهایت بپذیریم.

وقتی بدانیم و حقیقتا درک کنیم که دنیا چالش برانگیز است پس بلند میشویم و کاری برای توانمند سازی خودمان انجام میدهیم.

اینطور از شر افسردگی خلاص میشویم!!

چون با اینکه زندگی زیبا نیست و نخواهد بود ولی ما آنقدر توانمندی داریم که در برابر آن خم نشویم و به بهترین شکلی که خودمان میتوانیم زندگی مان را رقم بزنیم.

منابع:

NATIONAL LIBRARY OF MEDICINE

MEDIUM

 

 

2 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *