مهمترین نظرات پیاژه را می‌شناسید؟

نظرات پیاژه

مهمترین نظرات پیاژه، نظریاتی جامع درباره طبیعت و تکامل هوش انسانی است. نظریه رشد مرحله‌ای پیاژه، به مطالعهٔ توانایی‌های کودکان که به‌طور طبیعی رشد می‌کنند و تعاملات آنان با محیط،مرتبط است که مهم ترین نظریه پیاژه درنظر گرفته شده است.

نظریه پیاژه به زبان ساده

نظریه پیاژه به زبان ساده

ژان پیاژه (1896-1980) روانشناس و معرفت شناس بود که بر رشد کودک تمرکز داشت. او نظریه‌ای درباره رشد شناختی انسان (معروف به «معرفت شناسی ژنتیک») را بر اساس علاقه‌اش به زیست‌شناسی و به‌ویژه سازگاری گونه‌ها با محیطشان ایجاد کرد. نظریه او مبنی بر این بود که هوش انسان نیز یک مکانیسم تطبیقی ​​است. این رویکرد رویکردهای روان‌سنجی و رفتارگرای غالب به هوش را به چالش می‌کشد که هوش (IQ) را به عنوان یک ویژگی ثابت و موروثی می‌سنجید، یا به شرطی‌سازی خارجی (رفتارگرایی) به عنوان منبع تغییر شناختی اشاره می‌کرد. پیاژه استدلال می‌کرد که انسان‌ها معناسازان فعالی هستند که به جای دریافت دانش، با ظرفیت زیادی برای بهبود هوش در طول زندگی، به ساختن دانش می‌پردازند.

نظرات پیاژه

 

مهمترین نظرات پیاژه

پیاژه از راه جمع آوری اطلاعات درباره رفتارها و اندیشه های کودکان درصدد بود که به شناسایی اعمال و افکار کودکان و بزرگسالان دست یابد. فرض پیاژه این بود که اگر بتواند بفهمد چگونه دانش نزد کودکان ساخته میشود آنگاه خواهد فهمید که دانش چیست. زیرا ساختمان دانش ماهیت آن را نشان میدهد.

مهم ترین هسته نظریه پیاژه، مراحل رشد است که شامل حالت‌های کلی انسان برای افزایش پیچیدگی شناختی می‌شود.

در ادامه 3 نظریه اصلی پیاژه را بررسی خواهیم کرد.

نظریه رشد شناختی پیاژه

نظریه اول: نظریه رشد شناختی پیاژه

پیاژه در اواخر دهه 1800 در سوئیس به دنیا آمد و دانش آموزی نابالغ بود و اولین مقاله علمی خود را در 11 سالگی منتشر کرد. آشنایی اولیه او با رشد فکری کودکان زمانی اتفاق افتاد که او به عنوان دستیار آلفرد بینه و تئودور سایمون در حالی که آنها برای استاندارد کردن تست IQ معروف خود کار می کردند، کار کرد.

پیاژه  سه نظریه مهم را بررسی کرد که مهمترین آن ها درباره کودکان بود، که کودکان در چهار مرحله مختلف یادگیری حرکت  میکنند. نظریه او نه تنها بر درک چگونگی کسب دانش کودکان، بلکه بر درک ماهیت هوش نیز متمرکز است. مراحل پیاژه عبارتند از:

  • مرحله حسی حرکتی: تولد تا 2 سالگی
  • مرحله قبل از عمل: سنین 2 تا 7 سال
  • مرحله عملیاتی بتن: سنین 7 تا 11 سال
  • مرحله عملیاتی رسمی: سن 12 سال به بالا

پیاژه معتقد بود که کودکان نقش فعالی در فرآیند یادگیری دارند و مانند دانشمندان کوچک در حین انجام آزمایش‌ها، مشاهدات و یادگیری در مورد جهان عمل می‌کنند. همانطور که بچه ها با دنیای اطراف خود تعامل دارند، به طور مداوم دانش جدید را اضافه می کنند، بر دانش موجود ساخته می شوند و ایده های قبلی را برای تطبیق با اطلاعات جدید تطبیق می دهند.

 

 

مراحل رشد پیاژه

مرحله حسی حرکتی (تولد تا 2 سالگی):

در این مرحله اولیه رشد شناختی، نوزادان و کودکان نوپا دانش را از طریق تجربیات حسی و دستکاری اشیاء به دست می آورند. تمام تجربه کودک در اولین دوره این مرحله از طریق رفلکس های اساسی، حواس و پاسخ های حرکتی اتفاق می افتد.

ویژگی های اصلی و تغییرات رشدی در این مرحله:

  • جهان را از طریق حرکات و احساسات بشناسید
  • از طریق اقدامات اساسی مانند مکیدن، چنگ زدن، نگاه کردن و گوش دادن، درباره جهان بیاموزید
  • بیاموزید که چیزها حتی زمانی که دیده نمی شوند به وجود خود ادامه می دهند (دائم شی)
  • درک کنید که آنها موجوداتی جدا از افراد و اشیای اطراف خود هستند
  • درک کنید که اعمال آنها می تواند باعث اتفاقاتی در دنیای اطراف آنها شود

در مرحله حسی-حرکتی، کودکان یک دوره رشد و یادگیری چشمگیر را پشت سر می گذارند. همانطور که کودکان با محیط خود در تعامل هستند، آنها به طور مداوم اکتشافات جدیدی در مورد نحوه عملکرد جهان می کنند.

 

 

مرحله پیش عملیاتی (2 تا 7 سال):

شايد پايه‌هاي رشد زبان در مرحله قبل گذاشته شده باشد، اما ظهور زبان يكي از نشانه‌هاي اصلي مرحله پيش از عمليات توسعه است.

ویژگی های اصلی و تغییرات رشدی در این مرحله:

  • شروع به تفکر نمادین کنید و یاد بگیرید که از کلمات و تصاویر برای نمایش اشیا استفاده کنید
  • تمایل به خودمحوری داشته باشید و برای دیدن چیزها از دیدگاه دیگران تلاش کنید
  • با زبان و تفکر بهتر می‌شوید، اما همچنان تمایل دارید که با عبارات بسیار دقیق فکر کنید
  • در این مرحله، بچه‌ها از طریق بازی وانمودی یاد می‌گیرند، اما همچنان با منطق و دیدگاه دیگران مبارزه می‌کنند. آنها همچنین اغلب با درک ایده پایداری مشکل دارند.
  • کودکان در این مرحله از رشد در بازی های وانمودی بسیار ماهرتر می شوند، با این حال آنها همچنان به طور دقیق در مورد دنیای اطراف خود فکر می کنند.

 

 

 

مرحله عملیات عینی (7 تا 11 سال):

در حالی که کودکان در این مرحله از رشد هنوز در تفکر خود بسیار دقیق و تحت اللفظی هستند، آنها در استفاده از منطق بسیار ماهرتر می شوند. خود محوری مرحله قبل شروع به ناپدید شدن می کند زیرا بچه ها در فکر کردن در مورد اینکه دیگران چگونه ممکن است به یک موضوع فکر کنند بهتر می شوند.

ویژگی های اصلی و تغییرات رشدی در این مرحله:

  • شروع به تفکر منطقی در مورد رویدادهای ملموس کنید
  • شروع به درک مفهوم حفاظت. که مقدار مایع در یک فنجان کوتاه و پهن برابر با مقدار مایع در یک لیوان بلند و لاغر است
  • تفکر منطقی‌تر و سازمان‌دهی‌شده‌تر می‌شود، اما همچنان بسیار ملموس‌تر می‌شود
  • استفاده از منطق استقرایی یا استدلال از اطلاعات خاص به یک اصل کلی را شروع کنید
  • در حالی که تفکر در طول حالت عملیاتی مشخص بسیار منطقی تر می شود، همچنین می تواند بسیار سفت و سخت باشد. کودکان در این مرحله از رشد تمایل دارند با مفاهیم انتزاعی و فرضی مبارزه کنند.

 

 

مرحله عملیاتی انتزاعی (سن 12 سال به بالا):

مرحله نهایی نظریه پیاژه شامل افزایش منطق، توانایی استفاده از استدلال قیاسی و درک ایده های انتزاعی است. در این مرحله، نوجوانان و جوانان قادر به دیدن راه حل های بالقوه متعدد برای مشکلات می شوند و به طور علمی در مورد مسائل فکر می کنند.

ویژگی های اصلی و تغییرات رشدی در این دوران:

  • شروع به تفکر انتزاعی و استدلال در مورد مسائل فرضی می کند
  • شروع به تفکر بیشتر در مورد مسائل اخلاقی، فلسفی، اجتماعی و سیاسی می کند که مستلزم استدلال نظری و انتزاعی است و خلاقیت بیشتری را نشان میدهند.
  • شروع به استفاده از منطق قیاسی یا استدلال از یک اصل کلی به اطلاعات خاص می کند

توانایی تفکر در مورد ایده ها و موقعیت های انتزاعی، مشخصه اصلی مرحله عملیاتی رسمی رشد شناختی است. توانایی برنامه ریزی منظم برای آینده و استدلال در مورد موقعیت های فرضی نیز از توانایی های حیاتی است که در این مرحله ظاهر می شود.

 

نظریه دوم پیاژه

نظریه دوم پیاژه

توجه به این نکته مهم است که پیاژه رشد فکری کودکان را به عنوان یک فرآیند کمی تلقی نمی کرد. به این معنا که بچه ها با افزایش سن فقط اطلاعات و دانش بیشتری را به دانش موجود خود اضافه نمی کنند.

در عوض، پیاژه پیشنهاد کرد که تغییر کیفی در نحوه تفکر کودکان وجود دارد که به تدریج این چهار مرحله را طی می کنند. یک تغییر اساسی در نحوه تفکر آنها در مورد جهان وجود دارد.

پیاژه چندین عامل را پیشنهاد کرد که بر نحوه یادگیری و رشد کودکان تأثیر می گذارد که در ادامه آن ها را بررسی خواهیم کرد:

 

1.طرحواره ها

یک طرحواره هر دو کنش های ذهنی و فیزیکی را که در درک و دانستن دخیل هستند، توصیف می کند. طرحواره ها دسته هایی از دانش هستند که به ما در تفسیر و درک جهان کمک می کنند.

از نظر پیاژه، یک طرحواره هم شامل یک دسته از دانش و هم فرآیند به دست آوردن آن دانش است. با وقوع تجربیات، از این اطلاعات جدید برای اصلاح، اضافه کردن یا تغییر طرحواره های قبلی استفاده می شود.

به عنوان مثال، یک کودک ممکن است طرحواره ای در مورد یک نوع حیوان مانند سگ داشته باشد. اگر تنها تجربه کودک با سگ های کوچک بوده است، ممکن است کودک باور کند که همه سگ ها کوچک، پشمالو و چهار پا هستند. پس فرض کنید کودک با یک سگ بزرگ روبرو می شود. کودک این اطلاعات جدید را دریافت می کند و طرحواره قبلی موجود را اصلاح می کند تا این مشاهدات جدید را در بر گیرد.

 

 

2.تعادل

همانطور که کودکان در مراحل رشد شناختی پیشرفت می کنند، حفظ تعادل بین به کارگیری دانش قبلی (همگون سازی) و تغییر رفتار برای توضیح دانش جدید (انطباق) مهم است.

پیاژه معتقد بود که همه کودکان سعی می کنند با استفاده از مکانیزمی که او تعادل نامید، تعادلی بین جذب و سازگاری برقرار کنند. تعادل کمک می کند تا توضیح دهیم که چگونه کودکان می توانند از یک مرحله فکری به مرحله بعدی حرکت کنند.

 

 

2.جذب و انطباق

یادگیری فرآیند سازگاری با محرک های محیطی است که شامل دوره های متوالی از آنچه پیاژه آن را جذب، تطبیق و تعادل می نامد، می باشد. در جذب دانش، دانش آموزان تجربیات و مشاهدات خود را در منطق درک موجود یا در حال توسعه خود می گنجانند. برای مثال، کودکان ممکن است پدیده‌های چرخه زندگی پروانه‌ها را بر اساس درک خود از چرخه زندگی انسان درک کنند. انطباق زمانی رخ می دهد که بین اطلاعات جدید و مدل های درونی دانش آموزان تضاد یا عدم تطابق وجود داشته باشد و دانش آموزان را وادار می کند تا درک ها و انتظارات موجود خود را برای تلفیق ادراکات و تجربیات جدید خود تطبیق دهند.

نظریه یادگیری پیاژه

 

نظریه سوم: نظریه یادگیری پیاژه

پیاژه یک روش تجربی منحصر به فرد برای تعیین توانایی های شناختی کودکان و همچنین توضیح دقیقی در مورد چگونگی رشد تفکر منطقی و ریاضی کودکان ارائه کرد. به گفته پیاژه:

توسعه به عنوان افزایش پیچیدگی، تحرک و سیستم سازی ساختارهای شناختی درک می شود. پیاژه تفکر (توانایی استدلال، پیوند ایده ها و حل مسائل) را نتیجه ساختارهای شناختی می دانست که به تدریج در مغز در نتیجه قرار گرفتن در معرض مستقیم و تعامل با محیط ایجاد می شود.

یادگیری نه تنها به تجربه بلکه به بلوغ دانش آموزان و توانایی آنها در جذب و یادگیری از محرک ها نیز بستگی دارد. پیاژه مشاهده کرد که دانش آموزان با ساختارهای شناختی موجود خود در توسعه راه های جدید درک پدیده ها محدود می شوند.

پیاژه، روش های مختلفی برای یادگیری بهتر کودکان بررسی کرد که در ادامه درمورد بعضی از آن ها صحبت میکنیم.

 

یادگیری فردی

تمرکز پیاژه بر یادگیری به عنوان توسعه فردی در سازماندهی بیشتر سیستم‌های آموزشی منعکس می‌شود، جایی که یادگیری فردی است و دانش‌آموزان بر اساس عملکرد فردی آنها به جای مشارکتی سنجیده می‌شوند. به عنوان مثال، توسعه به عنوان فردی و نه اجتماعی یا فرهنگی دیده می شود.

 

یادگیری فعال

پیاژه فکر می کرد که اکتشاف و کشف مستقل در تمام مراحل رشد شناختی برای توانمند ساختن دانش آموزان برای هدایت یادگیری خود در راستای درک رشد فعلی خود مهم است. دانش‌آموزان در مرحله عملیات عینی به فرصت‌هایی برای یادگیری عملی، آزمایش و آزمایش اشیا به منظور ساختن مفاهیم و همچنین بعداً برای کار با گزاره‌های کلامی نیاز دارند. دانش‌آموزان در مرحله عملیات انتزاعی از پروژه‌های پایان باز بهره می‌برند که در آن می‌توانند احتمالات و استدلال فرضی را کشف کنند.

 

یادگیری اکتشافی

نظریه پیاژه همچنین با مفهوم “یادگیری اکتشافی” مرتبط است که در آن از دانش آموزان دعوت می شود تا فعالیت ها و تجربیاتی را که به دقت برنامه ریزی شده اند را بررسی کنند که برای کمک به آنها در تحقق مشاهدات و ایده های کلیدی طراحی شده است. توجه به این نکته ضروری است که اگرچه پیاژه فکر می کرد که دانش آموزان می توانند برخی چیزها را برای خود کشف کنند، در بیشتر مواقع رشد آنها مستلزم تأمل و ایجاد ارتباط برای ایجاد دانش است. به عبارت دیگر، ساختار معلمان از اکتشافات دانش آموزان مهم است.

 

پیاژه در مقابل ویگوتسکی

نظریه پیاژه در مقابل ویگوتسکی

نظریه پیاژه از جنبه های مهمی با نظریه های ویگوتسکی، یکی دیگر از شخصیت های تاثیرگذار در زمینه رشد کودک متفاوت است. ویگوتسکی نقشی را که کنجکاوی و مشارکت فعال در یادگیری ایفا می کند تصدیق کرد، اما تاکید بیشتری بر جامعه و فرهنگ داشت.

پیاژه احساس می کرد که رشد تا حد زیادی از درون تغذیه می شود، در حالی که ویگوتسکی معتقد بود که عوامل خارجی (مانند فرهنگ) و افراد (مانند والدین، مراقبان و همسالان) نقش مهم تری دارند.

بیشتر علاقه پیاژه به رشد شناختی کودکان الهام گرفته از مشاهدات او از برادرزاده و دخترش بود. این مشاهدات فرضیه نوپای او را تقویت کرد که ذهن کودکان صرفاً نسخه های کوچکتری از ذهن بزرگسالان نیست.

تا این مرحله در تاریخ، کودکان عمدتاً به‌عنوان نسخه‌های کوچک‌تر بزرگسالان رفتار می‌شدند. پیاژه یکی از اولین کسانی بود که تشخیص داد طرز تفکر کودکان با طرز فکر بزرگسالان متفاوت است.

پیاژه پیشنهاد کرد که هوش از طریق یک سری مراحل، رشد و توسعه می یابد. بچه های بزرگتر فقط سریعتر از بچه های کوچکتر فکر نمی کنند. در عوض، تفاوت‌های کیفی و کمی بین تفکر کودکان خردسال در مقابل کودکان بزرگتر وجود دارد.

او بر اساس مشاهدات خود به این نتیجه رسید که هوش کودکان کمتر از بزرگسالان نیست – آنها به سادگی متفاوت فکر می کنند. آلبرت انیشتین کشف پیاژه را “به همین سادگی که فقط یک نابغه می توانست به آن فکر کند” نامید.

 

 

 

منابع

very well mind

1 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *