درمان کنترل‌گری / چه طور کنترلگر نباشیم

درمان کنترل‌گری

 

فرد کنتر‌ل‌گر، اغلب سفت و سخت برخورد می‌کند، معتقد است راه و نظرش از دیگران بهتر است، ایده های دیگران را نقد می‌کند و در عین حال اهمیتی به خط قرمزهای افراد نمی‌دهد.

در اینجا درمان کنترل‌گری و راه‌های مراقبت از خود یا عزیزتان که در رابطه‌ای کنترل‌گر گیر افتاده‌اند، بررسی خواهد شد.

ریشه کنترل‌گری

برای رسیدن به ریشه‌ و درمان کنترل‌گری که برخی به عنوان تله‌ کنترل گری یا شخصیت کنترل‌گر هم آن را می‌شناسند، بهتر است بدانیم این ویژگی چه تعریفی دارد و چه‌طور آن را بشناسیم.

ویژگی های کنترل‌گری از نظر دکتر بالینی، خورانا و روانشناسان چنین است:

  1. نیاز به تحسین و دیده شدن مخصوصا هنگامی که برای جمعی تصمیم گیری می‌کند
  2. باعث ایجاد احساس بهره‌کشی در روابط خانوادگی، عاشقانه یا کاری می‌شوند
  3. در روابط عاشقانه به این صورت است که شخص کنترل‌گر می‌گوید چه‌کسانی را ببینید یا در چه‌زمان با خانواده و دوستان وقت بگذارید
  4. در رابطه‌ی دوستانه، کنترل‌گر به عنوان یک دوست اصراری بر اعمال می‌ورزد ولی اگر از سوی شما انجام نشود، سرد شدن از سمت او قابل مشاهده است
  5. این دسته از افراد، به دنبال تمجید از انتخاب ها و ایجاد عزت نفس در خود هستند
  6. به جای شما صحبت و تصمیمی در جمع می‌گیرند بدون اینکه از شما پرسیده باشند
  7. شخص کنترل‌گر بازی روانی راه می‌اندازد که معمولا باعث شده خیلی ها درکی از کنترل‌ شدن نداشته باشند؛ مانند دستکاری های روانی، ایجاد احساس گناه و استفاده از منطق های مغالطه‌آمیز

 ریشه کنترل‌گری کجاست

 ریشه کنترل‌گری کجاست

حال که توانستیم ویژگی های یک آدم کنترل‌گر را از دیگر افراد سالم یا با بیماری های روانی‌ـ ارثی دیگر متمایز کنیم و بفهمیم کنترل‌گری چیست؛ حال به ریشه‌ی آن می‌رسیم.

درمان کنترل‌گری در واقع از همین جا آغاز می‌شود.

بدون شک شما یک روانشناس یا روانکاو نیستید و اگر عزیزتان دچار این اختلال است نمی‌توانید با حرف زدن های دوستانه او را از انجام عادت و شخصیت کنترل‌گری خارج کنید.

اما با فهمیدن ریشه‌ی آن می‌توانید با احساس بهتری به او کمک کنید، صبر داشته باشید و در عین حال برای زندگی خودتان به عنوان شخصی کنترل‌گر یا کنترل‌شده تصمیم عاقلانه بگیرید.

ریشه‌های کنترل‌گری شامل:

  • در دوران خردسالی توجه و علاقه‌ی بی‌قید و شرط دریافت نشده
  • والدین افرادی سرد و دور بودند که نتوانستند نیازهای ابتدایی او را برطرف کنند
  • احساس اطمینان و امنیت روانی برای شخص کنترل‌‌گر وجود ندارد
  • شاید به نظر با اعتماد به نفس باشند اما در لایه‌های وجودشان، اضطراب و ترس از جدا شدن وجود دارد
  • خانه‌ی اولیه جایی پرتنش احتمالا همراه با کتک‌کاری و دعواهای مکرر بوده؛ او نتوانسته آن زمان کنترلی روی محیط داشته باشد پس به سالهای بعدی زندگی‌ش این کنترل را منتقل کرده

شخصیت کنترل‌گر به چه می‌گویند

زمانی که از شخصیت کنترل‌گر صحبت می‌شود یعنی فردی که این اختلال در او تنیده شده و به راحتی حاضر به جدا شدن از آن نیست؛ این بدان معناست که:

  • همانطور که نظر یونگ درباره‌ شخصیت می‌گوید مجموعه‌ای از اتفاقات معمولا حول محور کودکی باعث تفاوت افراد از یکدیگر خواهند شد؛ درمان کنترل‌گری هم به واسطه‌ی شناخت همین دلیل شکل گیری شخصیت استوار است.
  • روانشناسان معتقدند نوعی از کنترل‌گری نیاز است؛ برای بقا نیاز اساسی به شمار می‌آید. از همان غار نشینی هم شخصی به عنوان محافظ و رهبر گروه و خانواده بود که تصمیمات کلی را می‌گرفت و به وظیفه‌ی خود را محول می‌کرد.
  • اما شخصیت کنترل‌گر سبک زندگی، رفتار و تصمیمات دیگران را در دراز مدت نادیده گرفته، جایی که خود افراد باید تصمیم می‌گرفتند ساکتشان کرده به طوری که به جای رشد دادن آنها عقلانیت مستقل را سلب کرده است.

اگر با شخصی کنترل‌گر وارد رابطه شدید:

سعی کنید حتما مرزهای مشخصی طرح و مقاوم بر سر خط های قرمز خود بمانید

از رفتارهای آزاردهنده او مخصوصا خشونت های واضح نگذرید

  1. بدانید که شما نجات دهنده‌ی شخصیت کنترل‌گر نیستید و تنها می‌توانید به او پیشنهاد مراجعه به روانشناس خوب را بدهید
  2. راجع به گذشته‌ی او سوال بپرسید و تلاش کنید به او اطمینان دهید که به شرط تلاش کردن نزد او می‌مانید
  3. همینطور در صورت دیدن رفتار های آزار دهنده مقید به تحمل بی‌احترامی ها و آزار روانی نیستید
  4. معمولا از منطق در صحبت ها استفاده کنید و گفتگوی جدی را جزو ثابت رابطه‌تان کنید

کنترل‌گری در رابطه

کنترل‌گری در رابطه

همه‌ی ما درگیر روابطی با فردی کنترل‌گر می‌شویم.

ممکن است آن رابطه عاشقانه، کاری، دوستانه حتی خانوادگی باشد؛ در هر حال نیازمند نوعی درمان کنترل‌گری یا مصون نگه داشتن خود از آنها هستیم.

اگر در وجودتان نشانه‌های کنترل‌گری را می‌بینید باید بدانید روابطتان هر لحظه در معرض فروپاشی قرار دارد.

دکتر خورانا می‌گوید:

کنترل‌گری همیشه بد نیست. در واقع یکی از نیازهای ابتدایی بشر و به نوعی غریزه به حساب می‌آید. برترین رهبران دنیا و نجات‌دهندگان از نوعی کنترل‌گری برخوردار بودند.

اما تا زمانی کنترل‌گری خوب است که از نقطه‌ای فشار وارد نکند و باعث بیماری روانی نشود.

 

بیماری های روانی از ما بسیار دور نیستند. گمان نکنید تنها کسانی که در بیمارستان های روانی بستری می‌شوند دارای اختلالات روانی هستند.

افرادی که کنترل‌گری در رابطه دارند یا برعکس شخصی که با همچین کسانی در ارتباط است، احتمال به خطر افتادن سلامت روانی وجود دارد.

اختلالات روانی مربوط به کنترل‌گری

شخصی کنترل‌گر ممکن است به اختلالاتی از جمله موارد زیر مبتلا باشد:

1.وسواس OCD

  • وسواس یا اسم کامل آن وسواس فکری ـ عملی را به عنوان یکی از بیماری های زمینه کنترل‌گری معرفی شده است.
  • شخصی که به وسواس دچار است نمی‌تواند افکار مزاحم، همیشگی، بسیار آزاردهنده و در نتیجه قدرتمند خود راجع به موضوعات متفاوت را به کنترل دربیاورد.
  • وسواس زمانی با کنترل‌گری ترکیب می‌شود که و OCD مستقیما با اعمال دیگران در ارتباط است.
  •  کسی که وسواس تمیزی دارد نمی‌تواند افکارش حول محور کثیف بودن همه‌کس و همه جا را کنترل کند در نتیجه دست به کنترل دیگران می‌زند.

مانند مادری که برای ورودی به خانه‌ش باید سه بار دستتان را بشویید. مواد غذایی خاصی مصرف کنید یا هر روز محل کارتان را به دستور رئیس جارو بکشید و گرد گیری کنید.

2.اضطراب

  • منابع موثق تحقیقاتی در کلینیک ها و ایستگاه های پلیس می‌گویند که فرد کنترل‌گر از اضطراب فراگیر رنج می‌برد.
  • در این نوع از اضطراب شخص در تمام موقعیت ها نشانه های ترس شدید از از‌دست دادن و فقدان دارد؛ پس در تلاش است تا دیگران را کنترل کند با این عقیده که اینطوری از دستشان نمی‌دهد.

3. تاثیر کنترل‌گری بر دیگران

درمان‌ کنترل‌گری از آن جهت اهمیت بسیار دارد که شخص بیمار، روی دیگران تاثیر گذاشته و سلامت روانی‌شان را به خطر می‌اندازد.

تاثیر کنترل‌گر بر افراد نزدیک:

  • سلب اعتماد به نفس از دیگران با تکرار تصمیم گیری برای آنها
  • افراد نزدیک به آنها معمولا دچار ترس و اضطراب پنهان می‌شوند چرا که در صورت مخالفت بار ها مورد برخورد های شدید قرار گرفتند
  • تحقیقات نشان داده، فرد کنترل‌گر می‌تواند راحت تر از دیگران خشونت کند، آسیب بزند و رفتاری غیر منطقی و خطرناک از خود نشان دهد

درمان کنترل‌گری

روانشناسان و روانکاوان، درمان کنترل‌گری را در پیدا کردن ریشه‌ی آن می‌دانند.

پرداختن به مسئله‌ی کشف دلیل کنترل‌گری قدم اول برای درمان به حساب می‌آید.

درمانگر و درمانجو پس از آن باید علائمی که از آسیب های ریشه‌ای به او وارد شده و در نمود کنترل‌گری مشخص میشود را درمان کنند.

این کار حل کردن بی‌اعتمادی، شناخت معیوب، اضطراب فراگیر، وسواس، افکار خودکشی و توانایی حل کردن گذشته، است.

درمان می‌تواند ماهیت نیاز به کنترل‌گری را به خود فرد نشان دهد و با دیدن ابعاد آن، از این ویرانی روانی بگذرد.

در جلسه‌های تراپی ضمن شناسایی دلیل اصلی کنترل‌گری شامل:

فقدان حمایت عاطفی

نبود والدین و دسترسی عاطفی کامل

مراقبت و فرزند‌پروری صحیح غلط

عوض شدن خانه و مراقبین اصلی

ضرب و شتم در کودکی باشد

همینطور، آن را به عنوان گذشته‌ای غیر قابل تغییر اما با توانایی حل کردن، به هشیاری می‌آورید.

به قول فروید: زمانی که اتفاقات از ناخودآگاه بالا می‌آیند، به صورت خشم و تمایل جنسی است.

پس اگر خودتان اتفاقات را یادآوری کنید همراه با درمانگری متخصص، دیگر قرار نیست به کسی آسیب وارد شود و در نهایت می‌توانید آن را بپذیرید.

چگونه دست از کنترل‌گری برداریم

چگونه دست از کنترل‌گری برداریم

راهکار هایی برای پاسخ به چگونه دست از کنترل‌گری برداریم، وجود دارد که در انواع متفاوت درمان ها از جمله طرحواره درمانی، CBT (درمانی شناختی رفتاری)، حتی روانکاوی و گروه درمانی وجود دارد.

البته گروه درمانی بعد از حداقل چندین جلسه درمان فردی توصیه می‌شود و برای ادامه دادن روند فکری و انسجام عقاید جدید است.

  1. دلیل کنترل‌گری خود را بشناسید
  2. با آگاهی نسبت به گذشته‌ی خود رفتار کنید؛ نشخوار فکری و خودسرزنش گری را با کمک یک درمانگر متوقف کنید.
  3. بعد از مواجه شدن با دلایل کنترل‌گری مختص به خودتان آن را در آغوش بگیرید و نسبت به خود ظالم نباشید
  4. مهارت های کنترل‌خشم، اعتماد به دیگران، شناخت مجدد و… را بیاموزید
  5. روابط خود را بر پایه‌ی سلامت روانی و عدم آسیب به دیگران دوباره از نو بسازید

تله کنترل‌گری

تله به چه معناست؟

به زبان ساده، تله های روانشناسی که به عنوان تله های ذهنی یا خطاهای ذهنی هم نامیده می‌شوند باعث از بین رفتن فکر منطقی، افکار غیر مفید وعقاید ناخودآگاه منفی است.

تله ها رسما به هیچ دردی نمی‌خوردند و تنها از گذشته‌ی ما شکل گرفته اند.

خطا ذهنی در اثر زمان و بارهامورد استفاده قرار گرفتن در شخصیت ما نشسته‌اند.

حل کردن این موارد برای درمان کنترل‌گری مفید است چرا که با فهمیدن خطای ذهنی می‌توان دست از کنترل‌گری برداریم.

معمولا روانکاوان که از گفتار درمانی استفاده می‌کنند به این تله ها مانند کهن الگو یا مکانیزم های دفاعی نگاه می‌کنند پس شبیه به چراغی در تاریکی به مراجع هر کدام از این تله ها را نشان می‌دهند.

تست شخصیت کنترل‌گر

در درمان کنترل‌گری بدون شک توجه به تست ها کمک کننده خواهد بود.

اما همانطور که در ده سال اخیر همه‌ی روانشناسان با این حقیقت موافق هستند که تست کافی نیست، نیاز به مراجعه به متخصص بالینی افزایش پیدا می‌کند.

تست های شخصیت و تست اختلالات به طور کل می‌توانند کمک کننده باشند زیرا با توجه به پاسخ های داده شده شخصیت شما را تحلیل می‌کنند و ویژگی هایی از جمله کنترل‌گری را در نتایج بررسی می‌کنند.

اما بدون همراهی و آنالیز روانشناس یا مشاور که به رفتار مراجعه توجه می‌کند، پیشینه‌ی خانوادگی و زیست فرد را همراه با خودگزارش‌دهی او می‌شنوند، تاثیر گذار نخواهد بود.

کتاب درمورد کنترل‌گری

در این بخش به سه کتاب فوق‌العاده که جز روانشناسی زرد به حساب نمی‌آیند البته، درباره‌ی کنترل‌گری می‌پردازیم و آنها را با هم معرفی و نقد می‌کنیم.

کتاب در مورد کنترل‌گری الزاما همراه درمان نیست بلکه در مورد اشخاصی که با آنها در ارتباط هستند، چگونگی نابود شدن روابط و مهارت های متفاوت سخن می‌گوید.

1.کتاب همیشه ناراضی ها

  • این کتاب به تالیف کاوائیولا و لانور راجع به چالش های زندگی با کنترل‌گرها است.
  • همانطور که جامعه‌ی روانشناسی هم معتقد است برای درمان کنترل‌گری و ریشه‌های آن اضطراب و وسواس را معرفی کرده که همین می‌توان نشانه‌ای از وجود یک کتاب معتبر و خوب باشد که از اختلالات سر درآورده و به طور مناسب از آنها استفاده کرده.
  • در کتابِ همیشه ناراضی ها، برای درمان کنترل‌گری به چگونگی مواجه با این افراد در محل کار، خانه و روابط توضیحاتی اختصاص یافته.

2.بازیچه دست دیگران نشوید

  • این کتاب به شما کمک می‌کند که توانایی نه گفتن داشته باشید.
  • اگر با اشخاص کنترل‌‌گر مراوده‌ای دارید بتوانید در برابرشان ایستادگی کنید.
  • کتاب بازیچه دست دیگران نشوید، برای درمان کنترلی راه حلی ندارد؛ همانطور که گفته شد بهتر است به درمانگر مراجعه کنید.
  • اما به هرحال با تمرین های جالب توجهی که دارد به شما برای ایجاد اعتماد به نفس کمک می‌کند.

3.کتاب نیمه تاریک وجود

  • در واقع این یک کتاب روانشناسی معتبر، نوشته ی دبی فورد ، مستقیما بر روی درمان کنترل‌گری تمرکز ندارد.
  • با اینحال شما می‌توانید چگونگی رسیدن به ناخودآگاه، آشتی با ابعاد وجودی سرکوب شده و یک منطق قوی جهت بخشیدن خود و فهمیدن‌ جهان خودتان به دست آورید.
  • در واقع با اینکه در کتاب نیمه تاریک وجود نوشته نشده: درمان کنترل‌گری؛ اما بسیاری از تمرین های مرحله‌ای و عمیق روانکاوی در سخنان نویسنده شما را به سمت درمان سوق می‌دهد.

 

منابع:

FORBS.COM

GOODTHERAPY.ORG

FIDIBO.COM

 

 

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *