مفهوم رنج انسان از دیدگاه مولانا


 

محمد جلال‌الدین در تعریف فلسفی رنج عنوان می‌کند:
رنج انسان لازم برای سلوک است. سالک بدون رنج و ناراحتی وجود ندارد؛ اما زمانی که این رنج در جهت پیشرفت نباشد ناخوشایند است و زمانی که رنج در پس تعالی و شکوفایی باشد بسیار برای زندگی انسان ارزشمند خواهد بود.

 

رنج چیست و چرا انسان رنج می‌کشد

ما در این مقاله تلاش کرده ایم با دیدگاه های متفاوت که محور آن مولانا جلال الدین محمد همراه با چند عارف، روانشناس و جامعه شناس دیگر است، بفهمیم رنج چیست؟

چرا زندگی انسان چنین توامان با رنج شده که خودکشی ها، قتل و حتی خیانت که در جهت رنج بیشتر در زندگی است بسیار نمود پیدا کرده؟

رنج در روانشناسی و جامعه شناسی مقابل خوشحالی و خوشبختی قرار میگیرد. زمانی که انسان وسیله یا شخصی را از دست داده و یا ابزاری مقابل او برای داشتن آن چیزی است که میخواهد داشته باشد.

رنج از نظر روانشناسی

در پاسخ روانشناسی به سوال رنج چیست: حالتی که ناقل های عصبی و مواد شیمیایی خوشحال کننده در بدن مانند دوپامین و سرتونین به اندازه ی کافی ترشح نشود؛ خشم بسیار افزایش پیدا کند و انسان در ناتوانی کامل به سر ببرد.

زیگموند فروید در تعریف انسان سالم میگوید:

انسانی سالم است که در زندگی احساس رنج، شرم و عذاب وجدان نداشته باشد.

همچنین از نظر فروید و روانکاوان معاصر تربیت و ماندن در مراحل رشد روانی ـ جنسی فروید باعث تداوم احساس رنج، شرم، خساست و … میشود.

سخنانی از کتاب انسان در جستجوی معنا

رنج از نظر روانشناسی و روانشناسان معنا گرا را می‌توان در نوشته های ویکتور فرانکل دید.

جملاتی از کتاب انسان در جستجو معنا نوشته  فرانگل چنین میگوید:

اگر در همه چیزِ زندگی آدمی معنایی وجود داشته باشد پس در رنج نیز معنا وجود دارد.

همینطور در بخش دیگری از کتاب انسان در جتسجوی معنا به این جمله ی ارزشمند برمی‌خوریم:

رنج بخشی از زندگی است. رنج جدا نشده از زندگی، تمدن و آدمی‌ست.
حتی مانند سرنوشت و مرگ دوری از آن ناگزیر است.
پس همانطور که بدون مرگ زندگی معنا ندارد، رنج نیز به زندگی معنایی تازه می‌بخشد.

رنج از نظر جامعه‌شناسی

رنج از نظر جامعه شناسی

در جامعه شناسی رنج به معنای دور شدن از استاندارد ها و  هنجار های مردم می‌باشد؛ به طوری که افراد دیگر نمی‌توانند با جامعه خود احساس همنوایی کنند.

پس در جایی رنج از نظر جامعه شناسی مشاهده میشود که فردی به علت ناتوانی در رسیدن به اهداف بود دزدی میکند، آدم میکشد یا دست به خودکشی میزند.

دورکیم، جامعه شناس مطرح درباره ی چیستی رنج میگوید:

آنچه در جوامع مدرنیته بسیار دیده میشود رنج اجتماعی‌ست که به دلیل دوری از اخلاق و امید به وجود می‌آید.

در ادامه به فهمیدن مفهوم رنج به دیدگاه مولانا و فلاسفه می‌پردازیم تا نظر آنان را راجع به مفهوم رنج بررسی کنیم و آن را با نظر روانشناسان و جامعه شناسان نوین مقایسه کنیم.

 

نظر کریشنا مورتی راجع به رنج

کریشنا مورتی، فیلسوف، عارف، نظریه پرداز و نویسنده ی معاصر؛ رنج، خوشحالی، تنهایی، ترس و هر آن احساسی که انسان هر روزه با آن دست به گریبان است را حاصل یادگیری، آموزش و تربیت میداند.

این بدان معناست که حس منفی شما به کلمه ای مثل «تنهایی» به خودی خود بد نبوده. شما در اجتماع بزرگ شده اید که از کودکی شنیده اید اقوام میگویند: بیچاره فلانی تو تنهایی مرد. یا دوستتان میگوید: تنهایی بدترین درد است. یا مادرتان میگوید: حاضر است بمیرد ولی تنها به خرید نرود و آدم تنهایی به نظر نرسد.

در نهایت نظر کریشنا مورتی راحع به رنچ این است که با کنار گذاشتن تفاسیر و ایده و سپس رسیدن به نگاه کردن و دیدن می‌توانید از تاثیرات منفی که تفکر رنج به شما می‌دهد رهایی بیابید. زیرا تنها نگاه و فهمیدن بدون ادراک است که حقیقت اشیا و افراد را جاری می‌سازد.

برای آشنایی بیشتر با نظریات جودا کریشنا مورتی میتوانید مقاله های وی را از جمله معنای خوشبختی، ایده‌آل‌گرا نباشیم، عشق چی نیست و.. را در رزیک بخوانید که سخنان را بسیار نزدیک به حرف های مولانا مخصوصا مفهوم رنج انسان از دیدگاه مولانا پیدا خواهید کرد.

رنج از دیدگاه مولانا

مفهوم رنج انسان از دیدگاه مولانا

حال در جایی که میخواستیم از ابتدا برسیم یعنی مفهوم رنج انسان از دیدگاه مولانا، هستیم.

این عارف بزرگ یکی از بزرگترین طرفداران نظریه رنج در زندگی و تاثیر عمیق آن است. بسیار نوشته و تفسیر از اشعار و سخنان وی وجود دارد که دیدگاه جالب توجه، متفاوت و عرفانی و فلسفی وی را راجع به مفهوم رنج انسان در بردارد.

مولانا رنج را لازمه ای برای شکوفایی میداند. مثل عاشقی که با تابیدن نورِ حقیقت شاید چشمانش کور شود و درد بکشد اما راه حقیقت عاشقی را در آخر می‌یابد.

مولانا که بود

ابتدا بهتر خواهد بود بدانیم مولانا چه کسی بود و چه زندگی را گذرانده تا توانایی دریافت و فهم نظریات وی را داشته باشیم.

مولانا جلال‌الدین محمد، زاده 586 در شهر بلخ که اکنون در مرز های افغانستان است چشم به جهان گشود. وی عارف، شاعر و فقیه حنفی بود.

جلال‌الدین زندگی پر از ماجراجویی داشت؛ در واقع میشد میل به سفر و جدایی از زنجیر های زندگی حیوانی را در وی دید. مدتی نزد پدر خود درس یاد می‌گرفت اما زمان زیادی به گردش در جهان پرداخت.

همینطور برای آشنایی با زندگی و کسانی که در فلسفه ی او تاثیر گذاشتند میتوانید مقاله نقد و بررسی فلسفی فیلم مست عشق را بخوانید.

مولانا از محل زندگی خود بلخ تا نیشابور و شهر های بسیاری رفت، آزاد اندیشی و نقد باورهای کهن از جمله کارهایی بود که مولانا به آن علاقه داشت؛ همانطور که در بسیاری از اشعار مولانا همچون این شعر می‌توانیم عقایدش به دنیای را ببینیم:

آخـــــر از اینجا نیستم ، کاشـــــانه را گم کرده ام

درقالب این خاکیان عمری است سرگردان شدم

چون جان اسیرحبس شد ، جانانه را گم کرده ام

از حبس دنیا خسته ام چون مرغکی پر بسته ام

جانم از این تن سیر شد ، سامانه را گم کرده ام

در خواب دیدم بیـــدلی صد عاقل اندر پی روان

می خواند با خود این غزل ، دیوانه را گم کرده ام

گـــر طالب راهی بیــــا ، ور در پـی آهی برو

این گفت و با خودمی سرود، پروانه راگم کرده ام

رنج در آثار مولانا

رنج در آثار مولانا

مولانا رنج کشیدن آدمی را شبیه به زمین بازی برای کودک که باعث خوشحالی و تحرک جسمانی‌ش میشود و همچنین ممکن است به زمین افتاده و پای او زخمی شود، عنوان کرده.

  1. از نظر مولانا رنج و ناراحتی برای یک انسان آگاه باعث تحرک و زلالی روح او میشود.
  2. رنج انسان از دیدگاه مولانا چیزی متضاد و مقابل خوشحالی و شادمانی نیست؛ بلکه این رنج در تمام ابعاد زندگی انسانی آگاه برای شکوفایی او و آگاه کردن از زندگی وجود دارد.
  3. این رنج که سبب رسیدن به خود می‌شود نه تنها باعث عذاب ابدی نیست بلکه شادمانی را در پی دارد.
  4. از دیدگاه مولانا شادی و خوشحالی حتی رنج و سختی پدیده هایی درونی‌ست که آدم میتواند آن را تقویت یا از بین ببرد.

در جملات آموزنده مولانا می‌بینیم :

کلمات ( آنچه در بیرون وجود دارد) گویای اندیشه های مضحکی هستند که موجب خستگی و اندوه جاودان است.

پس در واقع مفهوم رنج انسان از دیدگاه مولانا رسیدن به کمالی درونی بدون جار زدن ناراحتی و خستگی به دیگران می‌باشد. زیرا در نهایت این کلمات به راحتی از بین خواهند رفت و رد پایی از خود به جای نمی‌گذارند.

شعر مولانا درباره رنج

کی بپرسد جز تو خسته و رنجور تو را

ای مسیح از پی پرسیدن رنجور بیا

دست خود بر سر رنجور بنه که چونی

از گناهش بمیندیش و به کین دست مخا

آنک خورشید بلا بر سر او تیغ زده‌ست

گستران بر سر او سایه احسان و رضا

این مقصر به دو صد رنج سزاوار شده‌ست

لیک ز‌آن لطف به جز عفو و کرم نیست سزا

آن دلی را که به صد شیر و شکر پروردی

مچشانش پس از آن هر نفسی زهر جفا

 

غزل شماره 167 دیوان شمس

 

و یا این شعر معروف مولانا درباره رنج کشیدن که میگوید:

 

هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر   

  آرام تر از آهو بی باک تر از شیرم

هر لحظه که می کوشم در کارکنم تدبیر

رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر

بشنو این نی چون شکایت می‌کند

از جدایی ها حکایت می‌کند

کز نیستان تا مرا ببریده‌اند

در نفیرم مرد و زن نالیده‌اند

سینه خواهم شرحه شرحه از فراق

تا بگویم شرح درد اشتیاق

هر کسی کو دور ماند از اصل خویش

باز جوید روزگار وصل خویش

مفهوم رنج انسان از دیدگاه مولانا در این اشعار نیز دوباره آورده شده که می‌گوید:

مگر نمی‌بینی هر گاه با ذهن جلو رفتی چیزی جز بدبختی و رنج وجود نداشت؛ پس اینبار دست از فکر کردن و تعقل بردار دست به تقدیر بده.

همسو با نظریات کریشنا مورتی، مولانا نیز انسان را برای فهمیدن رنج کشیدن به دست شستن از ذهن و افکار خود تشویق میکند.

چرا که با ذهن و منطق نمیتوان به سلوک و حالت عرفانی رسید.

نتیجه گیری:

مفهوم رنج انسان از دیدگاه مولانا موضوع مقاله بود که ما سعی کردیم چندین دیدگاه متفاوت که شامل نگاه های متضاد یا همسو با مولانا در مفهوم رنج انسان است را برای شما تهیه کنیم.

در اندیشه های نوین شامل جامعه شناسی و روانشناسی نگاهی که به رنج کشیدن است یعنی دور شدن از خوشحالی و زیست آسوده.

روانشناسی، ذهن سالم را در فردی می‌بیند که رنج نکشد، خوشحال و فعال زندگی خوبی برای خود رقم بزند.
جامعه شناسی نیز رنج در زندگی را به مسائل اجتماعی و نبود ارتباط افراد در جامعه با یکدیگر و زیرپا گذاشتن ارزش و هنجار های اجتماعی میداند.

زمانی که کمی از وادی این دو نظریه بزرگ راجع به مفهوم رنج دور شویم، در  فلسفه و عرفان به دو نام بزرگ برمی‌خوریم:

  1. مولانا جلال‌الدین
  2. کریشنا مورتی

این دو  همسو با یکدیگر اتفاق نظر داشتند که رنج کشیدن در زندگی آدمی ضروری و حتمی‌ست. برای حل شدن رنج و سختی باید آن را با چشم و حتی چشم دل نگاه کنیم و مدام دنبال فکر و ایده و ذهنیت نباشیم. زیرا آنچه از فکر و ایده بیرون می‌آید کلمات و شعارهاست که  خیلی زود هم از بین خواهد رفت.

مفهوم رنج انسان از دیدگاه مولانا هم به سادگی این را می‌رساند که سالک تا رنج نکشد اصلا به درجه ای از شناخت خود و جهان نمی‌رسد. رنج کشیدن و درد راهی‌ست برای بزرگ شدن روح یا پاک شدن پلیدی ها از آن.

 

منابع:

THE BASIC FUNCTION OF HAPPINES

کتاب انسان در جستجوی معنا به نویسندگی ویکتور فرانکل

ویدئو ها و کنفرانس های کریشنا مورتی

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *