نظر فروید در مورد ازدواج چیست؟


 

فروید در مورد ازدواج میگوید: معمولا ما همسرانمان را بر اساس آنچه از پدر و مادر خود دیده‌ایم انتخاب می‌کنیم. به این صورت که اگر ویژگی خاصی در آنها را ستایش کنیم، در همسر نیز به دنبال آن می‌گردیم و اگر از چیزی متنفر باشیم، سعی میکنیم خلاف آنرا جستجو کنیم. (البته توجه کنید که ناخودآگاه بدی‌های والدین را نیز دنبال می‌کنیم، مثلا اگر پدر معتادی در خانواده باشد، به سمت آدمهایی که اعتیاد به چیزی دارند گرایش بیشتری داریم)

 

تفاوت مردان و زنان در انتخاب همسر

فروید به این باور داشت که افراد به دو طریق همسر اینده خودشان را پیدا میکنند:

  • 1.خودشیفتگی
  • 2. دگر شیفتگی

1. زنان معمولا به دنبال گرفتن عشق هستند و آنقدری که میخواهند این را از معشوق خود بگیرند عشق ورزی نمیکنند.

آنها عمدتا به دلیل خودشیفتگی ازدواج خواهند کرد.

مردی را پیدا میکنند که بسیار آنها را دوست داشته باشد.

و اتفاقا مردان نیز جذب این زنان میشوند چرا که زنانِ دوست داشتنی و جذاب، برای خود احترام قائل هستند، حفظ حریم شخصی دارند و به راحتی به دست نمی آیند.

2. از طرف دیگر برخی از مردان به دنبال این هستند که زنی خواستنی، جالب توجه، و از هر نظر چشمگیر را برای خود بکنند.

یک اصطلاحی در نظر فروید در مورد ازدواج وجود دارد به نام: شکست نفر سوم.

به این معناست که مردان زنانی را برای ازدواج برمیگزینند که مردی دیگر به عنوان همسر یا نامزد آن زن را بخواهد.

تا جایی که اصلا اگر این شخص سوم وجود نداشته باشد زن را به همسری نمیگیرند.

فروید دلیل این واکنش مرد را ارضای نیاز جنگ و برتری جویی میداند. آنها برای یک چیزی که شبیه به ابژه هست مبارزه میکنند و در نهایت پیروز میشوند.

نقش عقده ی ادیپ و الکترا در نظر فروید در مورد ازدواج

قطعا یکی از جنجالی ترین نظریات فروید مربوط به عقده ادیپ (برای مردان) و الکترا( مختص به زنان) است.

میتوانید متن کامل آن را بخوانید.

ولی به طور خلاصه فروید اینطور استدلال میکند که فرزندان در کودکی قبل از عقده ادیپ یعنی سن 3 تا 5 سالگی حدودا، با والد همجنس خود حس بسیار نزدیکی و خوبی دارند.

از او می آموزند و نقش های جنسیتی و جامعه را تا حدودی می فهمند اما با رسیدن به این عقده کاملا رویه عوض شده، تمایل به برقراری ارتباط با والد غیر همجنس خود دارند و والد همجنس را رقیب خود میدانند.

البته فروید عنوان میکند با ورود به مدرسه و طرز صحیح برخورد با این تمایلات این عقده حل خواهد شد.

هرچند تنها برای افراد کمی این تعارض حل میشود!!

پیامد های عدم حل عقده ادیپ و اکترا

فروید در کتاب خود نوشته: بسیاری از افراد با عقده ی ادیپ (یا الکترا) همسرانی برای خود انتخاب میکنند.

1.تمایل پسر به همسانی همسر خود با مادرش

این مسئله چه در خودآگاه و چه در ناخودآگاه اتفاق می افتاد.

نظر فروید در مورد ازدواج این است که اگر مادر بسیار خوب باشد پسر چه بسا در هوشیاری میخواهد زنی شبیه به آن برگزیند.

پس اگر مادر در قید حیات باشد باعث اختلاف شدید میشود.

اما در شرایطی دیگر مادر رفتاری بد داشته، ممکن است برای انتقام گرفتن از او زنی را شبیه ش، برای انتقام برگزیند.

احتمال سومی هم در حل نشدن عقده ادیپ وجود دارد و آن این است که پسران این کار را برای پیروزی میکنند.

در کودکی نتوانستند از پدر خود پیروز شوند و مادر آنها در نهایت برای پدرشان بود حالا میتوانند این کار را انجام دهند.

2.تمایل دختر به همسانی همسر با پدرش

اگر این شرایط فراهم باشد طبق نظر فروید ازدواج خوبی شکل خواهد گرفت!

گاها باعث تعارض میشود چرا که یک عقده و مشکل است اما چنانچه این مشکلات در ابتدا عنوان شود باعث صدمات جدی نمیشود.

نظر فروید در مورد ازدواج در خصوص زنان شاید میتوان گفت منعطف تر است، چرا که میگوید با فرزند آوری بخشی از عقده ای الکترا حل میشود.

آن حس علاقه یا شکستی که در دوره های پیشین زندگی داشتند با تولد کودک کمرنگ میشود.

البته همچنین میگوید مادران این حس را با پسران خود در عالی ترین مرتبه احساس خواهند کرد و نه دختران!

همچنین ممکن است با فرزند آوری زنان تمام میل جنسی آنان فروکش کند و دیگر علاقه ای به ارتباط با همسر خود نداشته باشد.

چرا همسرانی اشتباه برمیگزینیم

طبق نظر فروید در مورد ازدواج چند نکته ی اصلی هست  که با توجه به آنان احتمالا بتوان از اشتباه در انتخاب خود، جلوگیری کرد:

1. دختران ایده آل گرا نباشند

دختران تا زمانی که میتوانند ویژگی های مردانه از خود بروز بدهند، طبق ایده آل های جامعه پیش رفته و احساس رضایت همه از جمله خود وجود دارد.

اما با بزرگ تر شدن و ویژگی های زنانه تصور میشود از ایده آل خود جدا شدند پس در انتخاب همسر، دنبال ایده آل هایی که در کودکی نصفه نیمه به آن رسیده بودند میگردند.

این یک انتخاب غلط میتواند باشد به دلایل زیادی از جمله اینکه خود همسر به دلیل توانایی ها یا حتی ناکفایتی هایش شناخته نمیشود بلکه فقط بازتابی از گذشته برای خانم اهمیت دارد.

2. ازدواج رسیدن به پیروزی در میدان جنگ نیست

فروید استدلال میکند: مردان بعد از پیروزی برای به دست آوردن معشوق خود از او خسته و دلزده میشوند.

بعد از مبارزه و موانعی که زن را جذاب و جذاب تر میکند، تصور میکنند دیگر چیزی برای فتح در این مورد نمانده!

امروزه نیز زیاد میشنویم بعد از ازدواج خیلی زودتر از تصور طلاق گرفتند یا وقتی بالاخره به هم رسیدند یکی از دوطرف خیانت کرد.

این حس که بعد از رسیدن به کسی یا چیزی آن بی ارزش میشود احتمالا از روانی سالم بر نمی آید.

هر چه قدر هم جامعه روی تنوع طلبی و معیار های سخت گیرانه و غیر واقع بینانه باشد، خیانت یا طلاق برای افرادی که خانواده دوست هستند و به آن تمایل داشته، یک حس بی ارزش و احتمالا فریبنده در لحظه اول است.

خیانت یا تصور دوست داشتن شخصی دیگر از اصالت خود نمی آید.

حفظ حریم و آرامش خانواده حتی بعد از هیجان و آتش اول ازدواج چیزی ست که چه مرد و چه زنی که مناسب ازدواج باشند به آن اهمیت میدهند.

 

منابع:

psychoanalytic conceptions of marriage and marital

 

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *