عشق ویرانگر شما کدام است؟


تا حالا بهتون خیانت های مکرر از طرف آدم های مختلف زندگیتون شده؟

تا حالا باعث خراب شدن رابطه تون شدید؟

پیش اومده براتون آدم های اشتباهی رو برای نزدیکی انتخاب کنید و بعد از اون پشیمون بشید؟

کتاب “عشق ویرانگر” به نویسندگی دکتر براد جانسون و دکتر کلی مووی، جواب این سوالات و سوالات بسیار دیگه ای رو از دید روانشناسی و درمان میده.

این کتاب فوق العاده اول بررسی میکنه کدوم طیف از مشکلات رو شما دارید و بعد به همسر یا دوستانتون میرسه که شاید همچین مشکلاتی رو داشته باشن بعد از اون، دسته ها و شاخه های مختلف اختلالات شخصیت رو که در روابط شایع هستند عنوان میکنه.

اختلالاتی مانند شخصیت های پارانوئید، اسکیزوتایپال، ضد اجتماعی، مرزی و خودشیفته و… رو با زبون خیلی ساده تشریح میکنه.

بیشتر از ده شخصیت ناسازگار عنوان میشه که چه بسا شما بدون اینکه آگاهی و بینشی داشته باشید خودتون جزو یکی یا چندتا از باشید و مشعوق هاتون رو بر اساس اون انتخاب کنید!!

پرسش اول کتاب اینه: چگونه(چرا) جذب افرادی دچار اختلال شخصیت شدم؟

از 9 دلیلی که عنوان کرده من به طور خلاصه براتون عرض میکنم:

1)به نظر میرسه در همون برخورد اول افسون او شدم؛ بسیاری از افرادی که اختلال شخصیت دارند از جمله مرزی یا پارانوئید در برخورد های اول بسیار جذاب و حتی کاریزماتیک هستند. آنها در این کار تبحر دارند که از خود حرف نزنند و خود را گنگ معرفی کنند. بیشتر شما رو به حرف بگیرند. که بعدا متوجه خواهید شد به شدت سلطه گر و دارای هیجان های ناپایدار هستند.

2) به نظر میرسد دچار دید تونلی شدم؛ یعنی شما شیفته ی یک یا دو ویژگی در جنس مخالف میشوید که فرد خودش میخواهد به شما نشان دهد و بعد علائم دیگر را نادیده میگیرید. مثلا ممکن است شما کم صحبتی فرد را بسیار جذاب در نظر داشته باشید در حالی که بعدا متوجه شوید با دیگر علامت ها، او فردی خودشیفته بوده که دیگران را لایق هم صحبتی نمیدانسته.

3)من همواره به دنبال نوع خاصی از اختلال شخصیت هستم؛ اگر در خانواده ای بزرگ شده باشید که والدین( به ویژه جنس مخالف شما) دچار اختلال های روانی باشد و شما خود را ملزم کنید آن رفتار های مشکل آفرینش را اصلاح کنید در آینده شریکی که انتخاب میکنید هم دارای همچین اختلال رفتاری خواهد بود. ضرب المثلی هست که میگوید: رفتاری را که در آغاز از آن خوشحال میشویم در پایان از آن نفرت خواهیم داشت.

4)من نیاز دارم که فرد محبوبم نیازمند من باشد؛ ممکن است در این نمونه آشناهایتان به شما بگویند:” به نظر میرسد همیشه عاشق افراد شکست خورده میشوی.” این به معنای کم هوشی شما نیست بلکه نشانه ی تمایل شما به نجات افراد هست. به این سوالات پاسخ دهید که آیا شما واقعا نجات دهنده هستید؟ یا تحت فشار و اجبار نیاز به رام کردن افراد شرور دارید؟ شما با کمک به آنها هویتی کسب میکنید که تا قبل از آن نداشتید؟

5)من فرد چندان ارزشمندی نیستم؛ در این نمونه غالبا عزت نفس پایین و نیازمندی به دیگران باعث انتخاب افراد اشتباه میشود. اگر ما حقوق، ارزش ها، خطوط قرمزمان را حفظ نکنیم شخص دیگری برای ما اینها را رسم میکند در حالی که به نفع او و ضرر ما خواهد بود.

6)من سعی میکنم خلا درونی خودم را پر کنم؛ دکتر براد جانسون در عشق ویرانگر میگوید من مراجعان بسیاری داشتم که عاشق افراد دارای اختلال شده و رابطه دارند به دلیل اینکه میگوید آنها ویژگی هایی دارند که من فاقد آنها هستم. اما طی چندین دهه تحقیق به دست آمده بعد از مدتی رابطه، این ویژگی های همسو با شماست که رابطه را مطلوب و خوشایند میکند. و البته این امکان هست که ویژگی هایی که شما ندارید و در شخصیت شخص محبوبتون هست نشانه ی اختلال باشه. مثلا: خودانگیختگی زیاد، نشانه ی شخصیت ضد اجتماعی و یا سکوت نشانه ی اسکیزوئید میتواند باشد.

7)در صورت قطع رابطه احساس گناه میکنم؛ اما شما باید بدانید این فرد احتمالا قبل از شما هم این مشکلات را داشته و بعد از شما هم خواهد داشت. اما اگر خیلی گرفتار و شیفته شده اید قبل از ازدواج حتما به مشاوره بروید.

8)شاید مشکل کاملا مربوط به فرد محبوب من نباشد؛ دلیل دیگر که شما مدام سمت افراد دارای اختلال شخصیت بروید این باشد که خودتان اختلال داشته باشید، این ممکن است دردناک باشد اما قطعا بهتر از رابطه با افراد دارای اختلال شخصیت است.

9)اتفاقی بود؛ ممکن است گاهی برایتان پیش بیاید که با افراد دارای اختلال شخصیت وارد رابطه شده باشید و حال از خود بپرسید: چه طور چنین اتفاقی افتاد؟ من که قدرت تشخیص خوبی داشتم؟ آیا این به این معناست که من مایل به ارتباط با افراد فاقد سلامت روانی هستم؟ پاسخ احتمالا نه هست. موانع تشخیص برای افراد عادی و به ویژه عاشق سخت است از طرفی فراموش نکنید افراد دارای اختلال شخصیت از مهارت دلربایی زیادی برخوردارند.

و در نهایت بعد از بررسی هر دسته از اختلالات، معرفی آنها و نمونه بیماران دکتر هایی که کتاب را نوشته اند شما به بینش نسبتا خوبی به خود و کسانی که انتخاب کرده اید یا هم اکنون باهاشون در رابطه هستید خواهید داشت.

در آخرین بخش کتاب هم به این اختصاص داره که اگر ازدواج کردید، فرزندی دارید و بعد از خوندن این کتاب یا رفتن پیش روانشناس متوجه مشکل در همسرتون شدید چه طور رفتار کنید.

به این فکر کنید که بهتره جدا بشم؟ آیا این رفتار همسرم در کودکم هم تاثیر خواهد داشت؟

اگر خواستید بمانید باید بدانید معشوقتان به بیماری ش آگاه نیست، مقاومت برای درمان امری طبیعی خواهد بود، همین طور شما باید در این مسیر طولانی و پر دردسر مراقب خودتان باشید.

اما اگر خواستید جدا شوید هر دسته از اختلالات یک بخشی را به زمان مناسب جدا شدن اختصاص داده چرا که بسیاری از اختلالات شخصیت خطرناک هستند. هم برای شما هم برای کسی که زمانی دوستش داشتید و شاید حتی هم اکنون هم دوستش داشته باشید.

 

 

 

3 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *