مقدمه
زیگموند فروید (1856-1939) یکی از برجستهترین روانشناسان و روانکاوان تاریخ است که نظریات او در مورد روان، ناخودآگاه و دین تأثیر عمیقی را بر روشنفکری مدرن داشتهاند. فروید سعی کرده است که با استفاده از روش روانکاوی؛ منشأ، ماهیت و تأثیر دین را در زندگی انسان تبیین کند. در این مقاله، قصد داریم تا به بررسی نظر فروید در مورد خدا، افراد دیندار، سنتهای دینی و آینده دین پرداخته و آنها را مورد نقد و بررسی قرار دهیم.
فروید و تحقیقات در مورد دین
فروید در طول زندگی خود تلاش کرد تا دین و معنویت را درک کند و چندین کتاب به این موضوع اختصاص داد. از جمله این کتابها میتوان به “توتم و تابو” (1913)، “آینده یک توهم” (1927)، “تمدن و نارضایتیهای آن” (1930) و “موسی و توحید” (1939) اشاره کرد.
نظر فروید در مورد خدا
نظر فروید در مورد خدا و دین این بود که او خدا و دین را توهم میدانست. او معتقد بود که باور به خدا ناشی از نیاز روانی به یک پدر قدرتمند است که میتواند از ما محافظت کند. او این باور را به عقده ادیپ نسبت میداد که بر اساس نظریه او، یکی از مراحل تکاملی روان کودک است.
او در کتاب “توتم و تابو” داستانی را روایت کرد که در آن یک گروه از پسران برای رهایی از سلطه پدر خود، او را میکشند و سپس از این کار پشیمان میشوند. آنها برای جبران این گناه، یک حیوان را بهعنوان توتم انتخاب میکنند و او را میپرستند. فروید این داستان را بهعنوان نمادی از پیدایش دین در انسان تفسیر میکرد. بر مبنای نظر فروید در مورد خدا، باور و اعتقاد به خدا، یک توهم کودکانه است که باید با رشد عقلانیت و خودآگاهی از بین برود.
نظر فروید در مورد افراد دیندار
فروید نسبت به افراد دیندار نیز پندار بسیار منتقدانهای داشت. او دینداری را با وسواس که یکی از اختلالات روانی بود، مقایسه میکرد. او میگفت که همانطور که یک فرد وسواسی با انجام رفتارهای غیرمنطقی و تکراری سعی میکند تا اضطراب خود را کاهش دهد، دیندار نیز با انجام آیینها و رسوم مذهبی سعی میکند تا از ترس و گناه خود رهایی یابد.
او میگفت که دینداری یک نوع فرار از واقعیت است که باعث میشود انسان از رشد و تکامل خودداری کند.
نظر فروید در مورد خاستگاه سنتهای دینی
فروید در کتاب “تمدن و نارضایتیهای آن” به بررسی خاستگاه سنتهای دینی پرداخت. او معتقد بود که سنتهای دینی ناشی از تعارض بین نیازهای طبیعی انسان و قوانین اجتماعی است. او میگفت که انسان برای زندگی در جامعه، باید برخی از آرزوهای خود را فرونشانده و از برخی از لذتهای خود بگذرد. این فرایند باعث ایجاد یک نارضایتی عمیق در روان انسان میشود که او را به دنبال یک راهحل میکند.
فروید میگفت که انسان با اختراع دین، سعی میکند تا این نارضایتی را کاهش دهد. او میگفت که دین با ارائه یک تصویر ایدهآل از خدا، انسان را تشویق میکند تا از خود پاکیزگی و تقوا بخواهد.
آینده دین و دینداری از نظر فروید
فروید معتقد بود که دین یک پدیده موقت و زودگذر است که با پیشرفت علم و تمدن از بین خواهد رفت. فروید امیدوار بود که با گسترش روانکاوی، انسان بتواند از تأثیرات منفی دین رهایی یابد و به سطح بالاتری از آگاهی و آزادی برسد.
نقد نظر فروید در مورد خدا
نظر فروید در مورد خدا از نظر بسیاری از اندیشمندان و محققان دینی و روانشناسی مورد انتقاد و اعتراض قرار گرفته است. برخی از نقدهای اصلی به نظر فروید عبارتاند از:
- فروید از یک دیدگاه مادیگرایانه و تکبعدی به دین پرداخته است و از درک عمیق و جامع از مفاهیم و تجارب دینی بیبهره بوده است.
- فروید از یک دیدگاه الحادی و ضد دینی به دین نگریسته است. او دین را بهعنوان یک پدیده منفی در نظر گرفته و از اثرات مثبت و سازنده دین بر روان و جامعه انسانی چشمپوشی کرده است.
- فروید از یک دیدگاه تاریخنگاری و تکاملی به دین نگاه کرده است و فرض کرده است که دین یک پدیده قدیمی و بازمانده از دوران کودکی بشر است که با پیشرفت علم و تمدن از میان خواهد رفت.
سخن پایانی
در این مقاله به بررسی نظر فروید در مورد خدا و دین پرداخته و نقدهایی را که به نظریات او وارد بودند، بیان کردیم. در پایان درصورتیکه به نظریات فروید علاقهمند هستید، از شما دعوت میکنیم تا به مطالعه سایر مقالات وبلاگ ما در مورد فروید بپردازید.
با اینکه نقد های عمده راجع به دین به نظریه فروید در مورد خدا مطرح است اما زمانی که ما انسانها چیزی یا کسی را در ذهن برای رهایی و فرار به جای ماندن و جنگیدن انتخاب کنیم این خود به تنهایی ( نه تنها با عنوان خدا) به یک اختلال روانی دچار میشود. چرا که افراد ذاتا تمایل به حقیقت جویی دارند و منطقی هستند؛ تا زمانی که موانعی بر سر راه بیاید( از جمله اعتقادی کورکورانه و احمقانه مثلا به بت ها).
پس میتوان این نظر فروید را اینطور در عصر امروز بیان کرد که هر چیزی در حد اعتدال تا جایی که آسیب رسان نباشد مفید خواهد بود.
دوره ای از زندگی فروید در جنگ های جهانی و اثرات آن گذشته، پس میتوان نتیجه گرفت هنگامی که او تعارض بزرگ بین زندگی و مرگ را میدید و تنها دلیلی که ارائه میشده بهشت بوده به این نتایج رسیده.
امروزه نیز میبینیم بسیاری از زنان و مردان آنقدر در افکار مذهبی خود غرق شده اند که بچه ی خود را فدای آن روح مقدس میکنند، از زندگی احتماعی فاصله میگیرند و در نهایت ذلت از دنیا میروند.
بدون دیدگاه