نظر فروید راجع به روح و بیماری های روحی

نظر فروید راجع به روح، ذهن می‌باشد. ذهن انسان به سه دسته ی اصلی تقسیم می‌شود، که وظیفه ی همراهی فرد تا پایان عمر را دارد:

نهاد ( ID)

من ( EGO)

من برتر (SUPER EGO)

روح از نظر فروید

زمانی که بحث جدایی روح از جسم توسط رنه دکارت در مکاتب فلسفی و حتی روانشناسی ( که آنموقع بخشی از فلسفه بود) بالا گرفته و نگران کننده به نظر میرسید، نظریه پرداز اتریشی نقطه عطفی به وجود آورد.

فروید معتقد به روح بود. البته ترجمه های جدید و بهتر از روان به جای روح استفاده میکنند.

پس نظر فروید راجع به روح و سخنان وی حول محور ذهن می‌باشد. ذهن دارای سه مرتبه یا بخش اصلی است که میتوانید آنها را به طور کامل در مقاله ی نظریات کلی فروید مطالعه فرمایید که قطعا خالی از لطف نیست.

1. پیدایش بیماری های روان  ـ تنی

فروید علل بروز برخی بیماری های روانی را اینطور توضیح میدهد:

زمانی که تعادل در جسم و روح ـ بهتر است همان روان بخوانیم ـ  تغییر میکند مشکلاتی از جمله : هیستری، فلج، روان‌رنجوری و.. پیش می‌آید.

چرا به بیماری های روانی دچار میشویم؟؟!

همانطور که پیش تر هم گفتیم، در نظریه فروید راجع به روح او به دو اصل اشاره میکند:

1. روح و جسم از یکدیگر جدا نیستند.
2. روح که همواره به بدن چسبیده دارای سه بخش اصلی: اید، ایگو و سوپر ایگو میباشد.

از نظر فروید، زمانی که هر کدام از این سه بخش ذهن یا روح درست عمل نکند، در یک مرحله ای مثل کودکی یا نوجوانی بماند و حتی توسط شخص نادیده گرفته شود، نیاز های اولیه مانند نیاز جنسی و پرخاشگری را مدام سرکوب کند، بیماری های روانی پدیدار میشود.

2 دسته از بیماری های تغییر ارتباط روج و جسم عبارت اند از:

1.  روانرنجور‌خویی
2. روان تنی

1. روانرنجوری

روان رنجوری یا Neorotic diseases به این معناست که فرد دچار اختلالات خلقی مثل انواع اضطراب ها یا طیف افسردگی شده و  پنیک و فوبی از علائم آن میباشد. این افراد ارتباط با واقعیت را از دست نمی‌دهد و احتمالا توانایی بازگشت به حالت قبلی خود را دارد.

برخی از بیماری های روان‌رنجوری شامل:

1. اضطراب عمومی
2. افسردگی ( فروید خود نظریه افسردگی ارائه داده که میتوانید بخوانید)
3. وسواس
4. اختلالات شخصیت
5. پنیک
6. فوبی

بیماری های روان رنجور خویی زندگی فرد، رفاه و ارتباط او با اطرافیان را از بین میبرد اما شامل توهم و هزیان نمیشود.

2.بیماری های روان تنی

بیماری های روان تنی یعنی فیزیک فرد دچار مشکلی شده که در ابتدا شاید به نظر به دلیل عارضه پزشکی باشد اما بعد از آزمایشات لازم هیچ گونه نقصی در اندام های بدن نمی‌باشد، مشکل از ذهن و روح و روان می‌آید. بیماری های روان‌تنی شامل:

1. سردرد
2. حالت تهوع
3. سرگیجه
4. فلج
5. و..

نظر فروید راجع به روح به این برمیگردد که هیستری به عنوان بیماری که هم در دسته ی اختلالات روانرنجوری و هم روان‌تنی قرار میگیرد به علت تغییر ارتباط روح یا بدن است.  

علائم هیستری:

• واکنش پذیری بالای هیجانی
• اضطراب شدید
• خلق پرنوسان
• اختلال در حرکت و حواس بدون دلیل پزشکی

2. ناخودآگاه و نظریه روح فروید

در ادامه ی قرن بیستم بعد از نظریات دکارت که معتقد بود روح چیزی جدای از جسم است و این دو در رشد و شکل گیری متفاوت از هم هستند، فروید، هگل و افرادی مانند کارل گوستاو یونگ بودند که نظریات متفاوتی در خصوص رد آن دادند.

یکی دیگر از نظریه های فروید راجع به روح یا همان روان، ناخودآگاه می‌باشد.

فروید ناخودآگاه را اینطور تعریف کرد:

آن چیزی که  انسان از دقیقا چه بودن یا کجا بودن آن اطلاعی ندارد. اما افکار، اعمال و هیجانات حتی احساساتی که در لحظه گمان میکند تجربه میکند، تحت تاثیر ناخودآگاه می‌باشد.

این ناخودآگاه در دو سال اول زندگی شکل میگیرد. هرچند بعدا اندکی به آن افزوده میشود.

پس ناخودآگاه مقر مستحکم دیگری  برای نظر فروید راجع به روح و اتصال آن با جسم میباشد.

یونگ و نظریات فروید راجع به روح

نظریه های فروید نقطه ی شروع برای کارهای یونگ به عنوان روان تحلیلگر میباشد.

بعد از نظر فروید راجع به روح، کارل یونگ عنوان کرد که ناخودآگاه تنها فردی نیست. بلکه از گذشته ی جمعی بشر می‌آید.

یعنی خاطرات اجدادی، کهن الگو های جمعی، تعریف خوب و بد، تناقض ها، تمایل پیروزی خیر بر شر و بسیاری نمونه ی دیگر که ناخودآگاه انسان را شکل میدهد نه تنها از تجربیات ( فروید) بلکه از گذشته ی آدمیان می‌آید ( یونگ).

پس یونگ نیز موافق با نظریه های فروید مخصوصا ارتباط روح و جسم، ناخودآگاه جمعی را عنوان کرد.

3. ارتباط زبان و روح از نظر فروید

نظر فروید راجع به روح دارای معانی متفاوت و گسترده ای است که همراه آن آمده.

1. یکی از آنها سه بخش متفاوت روان و ارتباط روان و جسم بود که در اثر تغییر در این روابط روح و جسم مختل شده و کارشان درست انجام نمیشود.
2. ناخودآگاه عنوان دیگری بود که به اثبات روح با جسم دلالت دارد. در اینجا روح نه تنها از عناصر هشیار که بر رفتار و اعمال و احساسات و هیجانات تاثیر میگذارد تشکیل میشود بلکه یک بخش ناهشیار و ناخودآگاه نیز دارد.
3. سومین آثاری که متعلق به روح است یا بهتر است بگوییم همراه با روح در نظریات فروید آمده زبان است.

تاریخچه ی زبان

فروید تاریخچه ی زبان را برای طرح نظریه ی زبان و درمان تداعی آزاد و لغزش زبانی خوانده بود.

تاریخچه ی زبان میگوید که انسان حتی سالها قبل از اینکه شواهدی از رسم اشکال و نوشته ها داشته باشد، صحبت میکرده. از سخنان که رفته رفته به داستان ها بدل شد میتوانستیم ترس، ارزش، آرزو و هدف یک ملت یا حداقل یک نفر را بفهمیم.

پس این روحی که همواره از گذشته در تاریخ و ادبیات، داستان ها و لالایی های کودکانه وجود دارد همگی دارای  روح  هستند.

نظر فروید راجع به روح و زبان به این نقطه نیز به هم ارتباط برقرار میکنند که فروید میگوید زمانی افراد دست از حرف زدن راجع به مسائل روزمره، کنش های فعلی و کار و زندگی نرمال بردارند، حرف ها و کلماتی سر بیرون می‌آورند که از ناخودآگاه و حتی علت بیماری های روانی می‌باشد.

 

خلاصه بر نظریات فروید راجع به روح:

ما در این مقاله نظر فروید راجع به روح را بررسی کردیم. به طور خلاصه در سه بخش از نظریات فروید میتوان اثری از روح دید که همواره در آغوش جسم می‌باشد:

1. بیماری های روانی مخصوصا روانرنجوری و سایکوسوماتیک
2. ناخودآگاه که یونگ بعد ها ناخودآگاه جمعی را نیز اضافه کرد
3. زبان، مقر اصلی ارتباط انسان ها و بیرون آمدن ناخودآگاه از طریق زبان.

 

منابع:

huffpost

newyorker.com

sciencedirect

courses.washangton