روانپزشکی انسانی شده چیست؟
دیرزمانی، یعنی حدود نیم قرن، روانپزشکی کوشید تا نشان دهد که مغز انسان چیزی جز یک مکانیسم نیست. و در نتیجه درمان بیماری های روانی هم یک روش و تکنیکی است.
به نظر دکتر ویکتور فرانکل، دوره این رویا ها پایان یافته است. آنچه که امروزه آشکار است، پزشکی به روانشناسی روی کرده نیست، بلکه روانپزشکی انسانی شده است!
پزشکی که همچنان خود را یک تکنسین می داند اعتراف می کند که او بیمارش را چیزی جز یک ماشین نمی بیند، درحالی که او باید انسانی را در پشت پرده بیماری ببیند.
انسان شیء در میان چیزهای دیگر نیست، اشیاء اختیاری از خود ندارند ولی انسان موجودی آزاد و مختار است و برگزیده شده است در چهارچوب محدودیت های محیطی،به هدف خود برسد. آنچه که او شده، کاری است که خود او کرده و در نظر گرفته است.
در درون انسان چه می گذرد؟
ویکتور فرانکل در بخشی از خاطراتش می گوید:”در اردوگاه کار اجباری، در آن آزمایشگاه انسانی، ما زندانیانی را مشاهده می کردیم که بعضی از آنان همانند درندگان بودند و برخی دیگر چون قدیسین رفتار می کردند.
انسان هر دو توان و خصوصیت را در درون خود نهفته دارد و اینکه کدام خصوصیت وی شکوفا می شود و کدام را بر می گزیند، بیشتر بستگی به تصمیمی دارد که خود فرد می گیرد، نه شرایطی که در آن زیست می کند. نسل ما نسلی واقع بین است، زیرا ما اندک اندک در حال کشف حقیقت وجود انسانی خود هستیم.”
گذشته از همه این ها، انسان از یک طرف همان موجودی است که اتاق گاز و کوره های آدم سوزی آشویتس را پدید آورده و از طرف دیگر همان کسی است که شجاعانه و با ستایش خداوند خود به درون اتاق های گاز و کوره های آدم سوزی برای زندگی ابدی گام نهاده است!
بدون دیدگاه